نگهبان ( پارت دهم )
نگهبان( پارت دهم )
* ویو ا/ت *
ا/ت : کوکککک...یکاری کننن!!!
کوک : نگران نباش! حواسم هست...
ا/ت: ( نگران )
همون دختره رفت مدیر و صدا زد و آورد اینجا.
دختره : ا/ت بدون اجازه شما اومده دفترتون!
مدیر : اشکالی نداره!
دختره : چییی؟؟؟؟
مدیر: گفتم مشکلی نیستتت!!!
دختره : اه...واقعا که...!
مدیر رفت.
دختره : دارم برات...!
ا/ت : برو بابا...!
دختره : ( انگشت وسط )
ا/ت : برو تا همون انگشت لامصبتو نکردم تو...کو...چشمات!!!!
دختره : ایشششش...!!! ( رفت )
ا/ت : ممنون...کوک !
کوک : قابلتو نداشت( لبخند )
زنگ خورد و با کوک رفتم خونه...ولی کسی نبود!
ا/ت : یااا...کجا رفتن؟
کوک : ولشون کن...!
ا/ت : باشه....
کوک : بیا یکم باهم حرف بزنیم...
ا/ت : باشه...
کوک : بنظرت من چند سالمه؟
ا/ت : خب....بهت میخوره ۲۳ سالت باشه!
کوک : ( نیشخند ) حتا نزدیک هم نگفتی!
ا/ت: یااا...نزن تو ذوقم!
حوصلممممم🗿🗡🫠🔫
* ویو ا/ت *
ا/ت : کوکککک...یکاری کننن!!!
کوک : نگران نباش! حواسم هست...
ا/ت: ( نگران )
همون دختره رفت مدیر و صدا زد و آورد اینجا.
دختره : ا/ت بدون اجازه شما اومده دفترتون!
مدیر : اشکالی نداره!
دختره : چییی؟؟؟؟
مدیر: گفتم مشکلی نیستتت!!!
دختره : اه...واقعا که...!
مدیر رفت.
دختره : دارم برات...!
ا/ت : برو بابا...!
دختره : ( انگشت وسط )
ا/ت : برو تا همون انگشت لامصبتو نکردم تو...کو...چشمات!!!!
دختره : ایشششش...!!! ( رفت )
ا/ت : ممنون...کوک !
کوک : قابلتو نداشت( لبخند )
زنگ خورد و با کوک رفتم خونه...ولی کسی نبود!
ا/ت : یااا...کجا رفتن؟
کوک : ولشون کن...!
ا/ت : باشه....
کوک : بیا یکم باهم حرف بزنیم...
ا/ت : باشه...
کوک : بنظرت من چند سالمه؟
ا/ت : خب....بهت میخوره ۲۳ سالت باشه!
کوک : ( نیشخند ) حتا نزدیک هم نگفتی!
ا/ت: یااا...نزن تو ذوقم!
حوصلممممم🗿🗡🫠🔫
۳۷.۷k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.