part ❸❶
#part_❸❶
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
داشتم با چت کردن با امین صحبت میکردم... نوشتم
امین : چی؟ واقن؟؟؟
پریسا : اعم... اره ( با خجالت)
امین : منم همینطور منم عاشقتممممم ( با داد)
پریسا : 😂 باش حالا امین بیا بشین یکم حرف بزنیم
امین : البته
پریسا : راستی بخیه خوبه چیزی نشده؟
امین : اره خوبم
پریسا : خدارو شکر
امین : حالا چرا انقد نگرانمی؟
پریسا : ول کن اینارو... پرنیا بهم پی ام داده بود ک همه ی جا جمع شدیم با بچه ها شما دوتا کجایین؟ منم چیزی ننوشتم
امین : بیا بریم پیششون بگو لوکیشن رو بفرسته
پریسا : اوک تو برو وسایلتو ا اتاق بیار منم زنگ میزنم میگم
امین : باش
Ali :
داشتم برا کنسرت آماده میشدم اصلا حوصله نداشتم ابن وقت شب نمیتونستم برم استودیو تمرین کنم تو خونه تمرین میکردم گیتارم ک بغلم بود برداشتم تصمیم گرفتم ی آهنگی ک از خودم نباشه با گیتار بزنم ...
« آسمون دوره کردم پی تو باید بگردم
دوره چشمون سیاهت
من بگردم
راز شب راز نگاته
چشم من هر شب ب راهته
بگو دنبال تو تا کی
من بگردم... »
خدایی خیلی احساساتی شدم
رفتم ی لیوان آب بخورم ک برقا رفت...
ای بابام منم شانس ندارم این موقع شب آخ چرا باید برقا بره؟ از بیرون نگا کردم ک ببینم همسایه بغلیم چراغاش خاموشه یا فقط منم!!!! ماشالا کل واحد رفته 🗿 چراغ قوه رو باز کردم رفتم نشستم خیلی میترسیدم ک یاد اتفاق امروز افتادم خیلی رو یونا حساس شده بودم این اوایل....من اگ سراغ آرش و نگیرمم!! الکی به من گفته یونا دوس دختر داره
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
داشتم با چت کردن با امین صحبت میکردم... نوشتم
امین : چی؟ واقن؟؟؟
پریسا : اعم... اره ( با خجالت)
امین : منم همینطور منم عاشقتممممم ( با داد)
پریسا : 😂 باش حالا امین بیا بشین یکم حرف بزنیم
امین : البته
پریسا : راستی بخیه خوبه چیزی نشده؟
امین : اره خوبم
پریسا : خدارو شکر
امین : حالا چرا انقد نگرانمی؟
پریسا : ول کن اینارو... پرنیا بهم پی ام داده بود ک همه ی جا جمع شدیم با بچه ها شما دوتا کجایین؟ منم چیزی ننوشتم
امین : بیا بریم پیششون بگو لوکیشن رو بفرسته
پریسا : اوک تو برو وسایلتو ا اتاق بیار منم زنگ میزنم میگم
امین : باش
Ali :
داشتم برا کنسرت آماده میشدم اصلا حوصله نداشتم ابن وقت شب نمیتونستم برم استودیو تمرین کنم تو خونه تمرین میکردم گیتارم ک بغلم بود برداشتم تصمیم گرفتم ی آهنگی ک از خودم نباشه با گیتار بزنم ...
« آسمون دوره کردم پی تو باید بگردم
دوره چشمون سیاهت
من بگردم
راز شب راز نگاته
چشم من هر شب ب راهته
بگو دنبال تو تا کی
من بگردم... »
خدایی خیلی احساساتی شدم
رفتم ی لیوان آب بخورم ک برقا رفت...
ای بابام منم شانس ندارم این موقع شب آخ چرا باید برقا بره؟ از بیرون نگا کردم ک ببینم همسایه بغلیم چراغاش خاموشه یا فقط منم!!!! ماشالا کل واحد رفته 🗿 چراغ قوه رو باز کردم رفتم نشستم خیلی میترسیدم ک یاد اتفاق امروز افتادم خیلی رو یونا حساس شده بودم این اوایل....من اگ سراغ آرش و نگیرمم!! الکی به من گفته یونا دوس دختر داره
۴.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲