ازدواج اجباری(part 15)
ازدواج اجباری(part 15)
(به خدا منم انسانممم ادم فضایی نیستمم😂)
*ا/ت ویو
قلبم داشت تند تند میزد
منم یه حسی بهش داشتم ولی از حسم مطمئن نبودم
داشت نزدیکم میشد من عقب در میرفتم تا اینکه خوردم به دیوار
اون اومد و منو بین دیوار و خودش قرار داد و گفت
+ا/ت نمیدونم چجوری و از کی عاشقت شدم ولی عاشق شدم تو هم حسی بهم داری؟
مونده بودم چی بگم
_من من
داشتم کم کم نزدیک صورتش میشدم
_من دوست دارم
تا اینو گفتم سریع لبا.شو کبوند روی لب.ام
وحشیانه م.ک میزد و لب.امو میخورد
منم داشتم باهاش همکاری میکردم
از کمر منو محکم گرفته بود و سمت تخت میرفت
دستشو برد سمت زیپ لباسم و بازش کرد و لباسم از تنم افتاد
الان من جلوش ل.خت بودم
خجالت کشیده بودم و حس میکردم لپام قرمز شده
+بیب لباس.مو تو در.بیار
با تردید دستمو بردم سمت دکمه های لباسش و اروم اروم داشتم باز میکردم
الان دوتامون ل.خت بودیم
کوک منو انداخت روی ت.خت و روم خی.مه زد
رفت سمت گرد.نم و داشت خیس میبو.سید
_اح
+نا.له کن بیب میخوام برای د.دی نا.له کنی
همینطور می.بوسید و میرفت پایین تر تا اینکه به پ.وسیم رسید و داشت میخو.رد
_احححححح کووکک احح
+کوک نه بیب د.دی صدام کن
_احححح دد.ی احح
از روم بلند شد و دی.کشو واردم کرد
_من من با.کرم
+خوبه پس اولین نفر منم
گذاشت عادت کنم و بعد شروع کرد به ضر.به زدن
_اححح د.دی تند تر
+هرچی احح بیبیم بگه اح
نزدیک ک.امم بود و گفتم
_من دارم دارم
+میدونم بیب منم همینطور
و بعد چند دقیقه با هم ک.ام کردیم و همونجوری خوابیدیم
ادامه دارد...
شرطا:
۵۰ لایک
۱۰۰ کامنت✨
(به خدا منم انسانممم ادم فضایی نیستمم😂)
*ا/ت ویو
قلبم داشت تند تند میزد
منم یه حسی بهش داشتم ولی از حسم مطمئن نبودم
داشت نزدیکم میشد من عقب در میرفتم تا اینکه خوردم به دیوار
اون اومد و منو بین دیوار و خودش قرار داد و گفت
+ا/ت نمیدونم چجوری و از کی عاشقت شدم ولی عاشق شدم تو هم حسی بهم داری؟
مونده بودم چی بگم
_من من
داشتم کم کم نزدیک صورتش میشدم
_من دوست دارم
تا اینو گفتم سریع لبا.شو کبوند روی لب.ام
وحشیانه م.ک میزد و لب.امو میخورد
منم داشتم باهاش همکاری میکردم
از کمر منو محکم گرفته بود و سمت تخت میرفت
دستشو برد سمت زیپ لباسم و بازش کرد و لباسم از تنم افتاد
الان من جلوش ل.خت بودم
خجالت کشیده بودم و حس میکردم لپام قرمز شده
+بیب لباس.مو تو در.بیار
با تردید دستمو بردم سمت دکمه های لباسش و اروم اروم داشتم باز میکردم
الان دوتامون ل.خت بودیم
کوک منو انداخت روی ت.خت و روم خی.مه زد
رفت سمت گرد.نم و داشت خیس میبو.سید
_اح
+نا.له کن بیب میخوام برای د.دی نا.له کنی
همینطور می.بوسید و میرفت پایین تر تا اینکه به پ.وسیم رسید و داشت میخو.رد
_احححححح کووکک احح
+کوک نه بیب د.دی صدام کن
_احححح دد.ی احح
از روم بلند شد و دی.کشو واردم کرد
_من من با.کرم
+خوبه پس اولین نفر منم
گذاشت عادت کنم و بعد شروع کرد به ضر.به زدن
_اححح د.دی تند تر
+هرچی احح بیبیم بگه اح
نزدیک ک.امم بود و گفتم
_من دارم دارم
+میدونم بیب منم همینطور
و بعد چند دقیقه با هم ک.ام کردیم و همونجوری خوابیدیم
ادامه دارد...
شرطا:
۵۰ لایک
۱۰۰ کامنت✨
۱۰۶.۱k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.