Part111
#Part111
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
صداش مردونست ها، بابام و شهرام با مامان امروز ساعت ٦ برگشتند شهرستان، یهو چشمام رو باز کردم
_ سام!
محکم کشیده شدم تو بغلش، ای خاک تو سرم باز بی خوابی زده بود به سرم تا ٦ صبح که مامان اینا رفتند. نتونستم بخوابم اون قرص خواب مزخرف رو خوردم الان نمیدونم اصلاً دورو برم چخبره
_ شیرین ترسیدم، از ساعت ٩ صبح داشتم بهت زنگ میزدم، الان ساعت ٢ بعد از ظهره، ترسیدم خیلی ترسیده
هلش دادم تا ازم دور بشه
+ اه ولم کن بابا!
ازم دور شد و موهام رو داد پشت گوشم، و با حس عجیبی که تو چشماش بود نگام کرد،
_ ترسیدم، برای اولین بار بعد از سالها ترسیدم
با حرص نگاش کردم، هنوز هم گیج بودم ولی داشتم فکر میکردم این پس واقعاً اومده تو خونه و با من!
+ قبلاً هم اینجوری اومده بودی تو خونه؟
با شرمندگی نگام کرد
_ شیرین! میشه به اون قضیه فکر نکنی؟
با حرص نگاش کردم
+میدونی هیچ وقت نمی بخشمت؟ حتی به قول خودت اگه یه روز عاشقت بشم؟
چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید
+ چرا اومدی؟
یکم خودش رو جمع و جور کرد
_ بهت زنگ زدم، از صبح جواب ندادی، لوکیشنت رو نگاه کردم دیدم خونه ای، یه لحظه دوربینها رو روشن کردم وقتی همه ی خونه رو چک کردم دیدم خونوادت هم رفتند کسی تو خونه نبود ولی لوکیشنت تو خونه بود،
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
صداش مردونست ها، بابام و شهرام با مامان امروز ساعت ٦ برگشتند شهرستان، یهو چشمام رو باز کردم
_ سام!
محکم کشیده شدم تو بغلش، ای خاک تو سرم باز بی خوابی زده بود به سرم تا ٦ صبح که مامان اینا رفتند. نتونستم بخوابم اون قرص خواب مزخرف رو خوردم الان نمیدونم اصلاً دورو برم چخبره
_ شیرین ترسیدم، از ساعت ٩ صبح داشتم بهت زنگ میزدم، الان ساعت ٢ بعد از ظهره، ترسیدم خیلی ترسیده
هلش دادم تا ازم دور بشه
+ اه ولم کن بابا!
ازم دور شد و موهام رو داد پشت گوشم، و با حس عجیبی که تو چشماش بود نگام کرد،
_ ترسیدم، برای اولین بار بعد از سالها ترسیدم
با حرص نگاش کردم، هنوز هم گیج بودم ولی داشتم فکر میکردم این پس واقعاً اومده تو خونه و با من!
+ قبلاً هم اینجوری اومده بودی تو خونه؟
با شرمندگی نگام کرد
_ شیرین! میشه به اون قضیه فکر نکنی؟
با حرص نگاش کردم
+میدونی هیچ وقت نمی بخشمت؟ حتی به قول خودت اگه یه روز عاشقت بشم؟
چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید
+ چرا اومدی؟
یکم خودش رو جمع و جور کرد
_ بهت زنگ زدم، از صبح جواب ندادی، لوکیشنت رو نگاه کردم دیدم خونه ای، یه لحظه دوربینها رو روشن کردم وقتی همه ی خونه رو چک کردم دیدم خونوادت هم رفتند کسی تو خونه نبود ولی لوکیشنت تو خونه بود،
۱۵.۸k
۲۷ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.