عمارت ابر پارت۹
#عمارت_ابر #پارت۹
جیسو
رفتش خدایاااا چطوری از این جهنم در دربرم ولش گوشیمو درمیارم واستا خودش مدرکه دستمو کردم.توجیبم خدایا گوشیم کو بدنم داغ کرده بود عرق داشتم میرختم چرا اینجا قدر گرمه! آهان تو کولمه حالا کولم کجاست
آره تو مقر پسرونه اس به قول عموهه
بدو بدو به سمت در رفتم در بازکردم که شتققققق با یکی یکی شدم
من:آخ مامان کلم آی مای هدم درد گرفت (جدیش نگیرین بچم خله)
بلند شدم بدون اهمیت به طرف بدو بدو میکردم خوب خوب خودشه هم پامو گذاشتم داخل محوطه
پسرا:داددددد یه دختره اومده اینجا
پوکر فیس نگاهشون کردم چشونه اینا
من:واه همچین میگین انگار من پسرم شما دخترین بهتون چشم حروم دارم
که داد بزرگ گروه لان اومد خف کردم
عمو:تو دیگه چه دختری هستی مگه بهت یاد ندادن با پسرا یکجا نباشی بی خرد نادان
دیگه داشت زیادی بهم توهین میکرد آستین هودیمو زدم بالا اخم کردم هول کرد رفتم سمتش همه بادهن بازنگاهم میکردن انگشت اشاره امو گرفتم سمتش تکونش دادم به معنی نشددیگه
من:دیگه داری بیش از حدت بهم توهین میکنی خپت(خر پیر ترشیده) درضمن تو دنیایی من دختر و پسر یکسانن تو یه کلاس کنار هم درس میخونن و باعث افتخار هم میشن!
جونگ کوک:هویی جی جیسو دستتو بکش پایین الآن بدبخت میشه
برگشتم سمتش که با دختر که حتی اسمش روهم نمیدونستم چشم تو چشم شدم ازش خشم میریخت
دختره:بهت یاد ندادن با بزرگ تر از خودت چه مدلی حرف بزنی
من:من حرف زدنم وقتی درست میشه که طرفم باهام درست حرف بزنه
بکهیونگ بادبزنشو جلویی دهنش گرفت به سمت جیمین خم شد
بکهیونگ:فک کنم میخواد بمیره
دستمو گرفت دستمو از دستش کشیدم بیرون بهش اخم کردم
من:مگه مدرک نمیخواستی سایلنت خوب اومدم مدرکمو بهتون نشون بدم
جیمین اومد جلو ادایی احترام کرد
جیمین:استاد بزرگ من جین جیمین از خاندان جین تقاضا میکنم بزارید مدرکش رو نشون بده
به عموه نگاه کردم یاخدا چرا کبود شده این
عموهه:باشه برو مدرکتو بیار
من:آخ جون مرسی عمویی
بدو بدو کردم خوب خوب اینم غاره اینم مقبره ای دفنشون کردم شروع کردم به کندن کولمو اومدم دربیارم دیدم گیر کرده شروع کردم به زور زدن که یهو جررررررر بله خشتکم پاره شد
چانیول:فک کنم شلوارش پاره شد
تهیونگ:آیون لطفا ببرش مقر دخترونه با وسایلش
اااا مثل اینکه جر خوردن شلوار مزیتیم داشتابلندم کرد بردم
من:ااا کولیم کولیم چی پس
جونگ کوک:من.میارمش ب علاوه خیلی دلم میخواد مقر دخترونه رو هم ببینم خوب بریممم.
که تهیونگ کوله رو از دستش گرفت خودش همراه ما اومد
بکهیونگ:خخخ جونگ کوک خیط شدی
چانیول:تو ساکت شو دارن میرن #اسکندر #آیسان_رومخ
یعنی نظر ندین امیدوارم زامبی بهتون محل بزاره
جیسو
رفتش خدایاااا چطوری از این جهنم در دربرم ولش گوشیمو درمیارم واستا خودش مدرکه دستمو کردم.توجیبم خدایا گوشیم کو بدنم داغ کرده بود عرق داشتم میرختم چرا اینجا قدر گرمه! آهان تو کولمه حالا کولم کجاست
آره تو مقر پسرونه اس به قول عموهه
بدو بدو به سمت در رفتم در بازکردم که شتققققق با یکی یکی شدم
من:آخ مامان کلم آی مای هدم درد گرفت (جدیش نگیرین بچم خله)
بلند شدم بدون اهمیت به طرف بدو بدو میکردم خوب خوب خودشه هم پامو گذاشتم داخل محوطه
پسرا:داددددد یه دختره اومده اینجا
پوکر فیس نگاهشون کردم چشونه اینا
من:واه همچین میگین انگار من پسرم شما دخترین بهتون چشم حروم دارم
که داد بزرگ گروه لان اومد خف کردم
عمو:تو دیگه چه دختری هستی مگه بهت یاد ندادن با پسرا یکجا نباشی بی خرد نادان
دیگه داشت زیادی بهم توهین میکرد آستین هودیمو زدم بالا اخم کردم هول کرد رفتم سمتش همه بادهن بازنگاهم میکردن انگشت اشاره امو گرفتم سمتش تکونش دادم به معنی نشددیگه
من:دیگه داری بیش از حدت بهم توهین میکنی خپت(خر پیر ترشیده) درضمن تو دنیایی من دختر و پسر یکسانن تو یه کلاس کنار هم درس میخونن و باعث افتخار هم میشن!
جونگ کوک:هویی جی جیسو دستتو بکش پایین الآن بدبخت میشه
برگشتم سمتش که با دختر که حتی اسمش روهم نمیدونستم چشم تو چشم شدم ازش خشم میریخت
دختره:بهت یاد ندادن با بزرگ تر از خودت چه مدلی حرف بزنی
من:من حرف زدنم وقتی درست میشه که طرفم باهام درست حرف بزنه
بکهیونگ بادبزنشو جلویی دهنش گرفت به سمت جیمین خم شد
بکهیونگ:فک کنم میخواد بمیره
دستمو گرفت دستمو از دستش کشیدم بیرون بهش اخم کردم
من:مگه مدرک نمیخواستی سایلنت خوب اومدم مدرکمو بهتون نشون بدم
جیمین اومد جلو ادایی احترام کرد
جیمین:استاد بزرگ من جین جیمین از خاندان جین تقاضا میکنم بزارید مدرکش رو نشون بده
به عموه نگاه کردم یاخدا چرا کبود شده این
عموهه:باشه برو مدرکتو بیار
من:آخ جون مرسی عمویی
بدو بدو کردم خوب خوب اینم غاره اینم مقبره ای دفنشون کردم شروع کردم به کندن کولمو اومدم دربیارم دیدم گیر کرده شروع کردم به زور زدن که یهو جررررررر بله خشتکم پاره شد
چانیول:فک کنم شلوارش پاره شد
تهیونگ:آیون لطفا ببرش مقر دخترونه با وسایلش
اااا مثل اینکه جر خوردن شلوار مزیتیم داشتابلندم کرد بردم
من:ااا کولیم کولیم چی پس
جونگ کوک:من.میارمش ب علاوه خیلی دلم میخواد مقر دخترونه رو هم ببینم خوب بریممم.
که تهیونگ کوله رو از دستش گرفت خودش همراه ما اومد
بکهیونگ:خخخ جونگ کوک خیط شدی
چانیول:تو ساکت شو دارن میرن #اسکندر #آیسان_رومخ
یعنی نظر ندین امیدوارم زامبی بهتون محل بزاره
۹.۳k
۲۹ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.