اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت ۱۰
*چی جیمین تو اینجا چیکار میکنی
(÷علامت جیمین)÷هیونگ تو اینجا چیکار میکنی
*اینجا خونه مونه
÷تو داداش ا.تی
*تو داداش میونی
+اوپا شما همو از کجا میشناسید
*یکی از رئیس های بانده
+×چیییی
+×(رو به هم و همزمان)شمام مافیایید
×+اره
بعد ذوق کردن و هم رو بغل کردن شام رو خوردیم و کلی دخترا سر اینکه چه خوب شد اینو فهمیدن و میخواستن به هم بگن ولی می‌ترسیدند حرف زدیم بعد هم من ا.ت رو رسوندم و جیمین هم با میون رفتن تمام مدت به میون نگاه میکردم و الانم موقع رانندگی به اون فک میکنم چم شده
ویو ا.ت
امروز روز پر اتفاقی بود خیلی چیزا رو فهمیدم حس میکنم اوپا از میون خوشش،اومد آخه همش بهش نگاه می‌کرد ولی خب چیزی نمیگم
رسیدیم و از اوپا خدافظی کردم و رفتم داخل درو باز کردم خونه تاریک بود حتما کوک خوابه بهتر اگه ببینمش باز یه چیزی میشه درو بستم که یهو برقا روشن شد و کوک روی مبل نشسته بود و با خشم نگام می‌کرد
+سلام
_سلام کجا بودی تا الان
+چرا باید جواب بدم
_ا.ت دیونم نکن نکنه پیش اون پسره بودی
+کوک حرف دهنت رو بفهم
_پس زر بزن تا بفهمم کجا بودی که حرف دهنمو بفهمم
+با میون شام خانوادگی خونه ما بودیم واقعا واست متاسفم
با سرعت به سمت اتاقم رفتم که جلوم رو گرفت
_ببخشید اشتباه کردم بد حرف زدم از اون پسره بدم میاد زیاد باهاش نگرد
+اولن پسره اسم داره یوهان بعدش تو کی باشی که به من بگی با کی بگرد و با کی نگرد
از لحظه ای که اومدم به صورتش نگاه نکردم چون میترسم یاد صبح بیوفتم و سرخ شم بیشتر از عصبانیت تا خجالت
_چرا بهم نگاه نمیکنی
+چی کی گفته
_معلومه
+چرت نگو
_پس نگام کن
نگاش کردم چی گونش یکم کبود شده یعنی انقد محکم زدم
_چیشد چهرت بهم ریخت
+یه دقه بشین الان میام
رفتم لباسم رو عوض،کردم و رفتم تو حال
+جعبه کمک های اولیه کجاست(تو کره توی همه خونه ها جعبه کمک های اوله هست )
_اونجا
نشونم داد و رفتم برداشتم
+تکون نخور تا پماد بزنم
_نمبخواد خودم میزنم برو بخواب
+من زدمت خودمم درستت میکنم هر چند تقصیر تو بود
_الان نگرانمی
+دقه ببند ببینم دارم چیکار میکنم
_هعی راستی ا.ت میخوای بدونی......
شرط =۹ لایک❤️ ،۹ کامنت 🗨
دیدگاه ها (۱۶)

#اکسه_مافیا پارت ۱۱_هعی راستی ا.ت میخوای بدونی چرا کات کردیم...

#اکسه_مافیا پارت۱۲رفتیم سر کلاس که میون گفت ×من برم دوتا آب ...

#اکسه_مافیا پارت ۹ویو میون رفتیم بیرون و داداش ا.ت رسید *سوا...

#اکسه_مافیا پارت ۸ویو ا.تاون اون ل.بای منو بو.سید باورم نمیش...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط