اکسهمافیا
#اکسه_مافیا
پارت ۱۱
_هعی راستی ا.ت میخوای بدونی چرا کات کردیم نگران نباش بزودی میفهمی
+یعنی چی
_شب بخیر
+کوک با توم
و رفت تو اتاق یعنی چی منظورش چی بود داره چیکار میکنه چرا یهو اینو گفت چیشد که اینو گفت وای چرا الان گفت من آلان تا صبح چطور بخوابم
خیلی خسنم رفتم تو اتاقم و تو همین فکرا بودم که یواش یواش تاریکی و به خواب رفتم
ویو کوک
وقتی کبودی صورتم رو دید چهرش آشفته شد رفت و برگشت و به کبودی پماد زد حرفی که میخواستم رو زدم و رفتم تو اتاق که بخوابم و فردا زود پاشم که کارای لازم رو بکنم
صبح
از خواب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم و رفتم پایگاه کارایی که میخواستم رو انجام دادم و رفتم خونه
در رو باز کردم دیدم ا.ت دم در بود
_+سلام
+کوک نمیای دانشگاه
_چرا میخوام کیفم رو بردارم
+من ماشینم دم دانشگاهه میشه با تو بیام
_حتما
وسایل رو برداشتم و رفتم پایین و به سمت دانشگاه حرکت کردیم
تو ماشین چند تا سوال درباره حرف دیشب ازم پرسید ولی هیچی بهش نگفتم
وقتی پیاده شدیم همه نگامون میکردن یه نیشخند زدم و سمت ا.ت رفتم و گفتم
_ میبینمت
+اوم
و رفت
ویو ا.ت
کوک رسمن با مغزم بازی میکنه خدااااااا چرا اینجوری میکنه یعنی چییییی
×ا.ت
+میون
×سلام چرا انقد تو خودتی
+سلام بابا دیشب بعد اینه رفتم خونه(کل داستانو میگه)
×وا یعنی چی
+دقیقا یعنی چی
×نمیشه از کسیم پرسید
+همینو بگو
×بریم سر کلاس تا بعد ببینم چیزی دست.گیرمون میشه
+بریم
رفتیم سر کلاس که ....
شرط=۹لایک ❤️ ۹کامنت 🗨
پارت ۱۱
_هعی راستی ا.ت میخوای بدونی چرا کات کردیم نگران نباش بزودی میفهمی
+یعنی چی
_شب بخیر
+کوک با توم
و رفت تو اتاق یعنی چی منظورش چی بود داره چیکار میکنه چرا یهو اینو گفت چیشد که اینو گفت وای چرا الان گفت من آلان تا صبح چطور بخوابم
خیلی خسنم رفتم تو اتاقم و تو همین فکرا بودم که یواش یواش تاریکی و به خواب رفتم
ویو کوک
وقتی کبودی صورتم رو دید چهرش آشفته شد رفت و برگشت و به کبودی پماد زد حرفی که میخواستم رو زدم و رفتم تو اتاق که بخوابم و فردا زود پاشم که کارای لازم رو بکنم
صبح
از خواب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم و رفتم پایگاه کارایی که میخواستم رو انجام دادم و رفتم خونه
در رو باز کردم دیدم ا.ت دم در بود
_+سلام
+کوک نمیای دانشگاه
_چرا میخوام کیفم رو بردارم
+من ماشینم دم دانشگاهه میشه با تو بیام
_حتما
وسایل رو برداشتم و رفتم پایین و به سمت دانشگاه حرکت کردیم
تو ماشین چند تا سوال درباره حرف دیشب ازم پرسید ولی هیچی بهش نگفتم
وقتی پیاده شدیم همه نگامون میکردن یه نیشخند زدم و سمت ا.ت رفتم و گفتم
_ میبینمت
+اوم
و رفت
ویو ا.ت
کوک رسمن با مغزم بازی میکنه خدااااااا چرا اینجوری میکنه یعنی چییییی
×ا.ت
+میون
×سلام چرا انقد تو خودتی
+سلام بابا دیشب بعد اینه رفتم خونه(کل داستانو میگه)
×وا یعنی چی
+دقیقا یعنی چی
×نمیشه از کسیم پرسید
+همینو بگو
×بریم سر کلاس تا بعد ببینم چیزی دست.گیرمون میشه
+بریم
رفتیم سر کلاس که ....
شرط=۹لایک ❤️ ۹کامنت 🗨
- ۲.۸k
- ۲۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط