گربه من
گربه من
لونا : تو از خودت نمی تونی نگه داری کنی بعد گربه اوردی
ا.ت: آره
لونا: خدایاااا
ا.ت : مگه چه اشکالی داره ( آروم)
لونا : خیلی اشکال داره
لونا: باشه حالا بگو چه جوری اوردیش
ا.ت: دیروز تو راه خونه یه صدایی توجه ام رو جلب کرد دنبال صدا گشتم که یه گربه زخمی دیدم حالا تا وقتی که خوب شه نگهش میدارم
لونا: هوفف
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
با اشتیاق اینکه از دوباره قراره گربه رو ببینم داشتم میرفتم خونه
در خونه رو باز کردم
ا.ت : پیشی کجایی
تو حال رو گشتم نبود رفتم تو اتاق که یهو با یه پسر مواجه شدم
ا.ت: جیغغغغغ
یونگی: داددد
ا.ت: تو کی هستی( جیغ)
ویو یونگی
از خواب بیدار شدم که یهو دیدم دست و پا انسانی در اوردم اما این یعنی چی تا به خودم بیام دختره دره اتاق رو باز کرد یه جیغی زد که منم هول شدم داد زدم
یونگی: من همون گربه هم
ا.ت: چی داری میگی با گربه من چیکار کردی
یونگی: به خدا من همون گربه ام
ا.ت: باید ثابت کنی
یونگی: من خودمم نمیدونم چجوری ولی بعد از سال ها انسان شدم....
ادامه دارد....
لونا : تو از خودت نمی تونی نگه داری کنی بعد گربه اوردی
ا.ت: آره
لونا: خدایاااا
ا.ت : مگه چه اشکالی داره ( آروم)
لونا : خیلی اشکال داره
لونا: باشه حالا بگو چه جوری اوردیش
ا.ت: دیروز تو راه خونه یه صدایی توجه ام رو جلب کرد دنبال صدا گشتم که یه گربه زخمی دیدم حالا تا وقتی که خوب شه نگهش میدارم
لونا: هوفف
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
با اشتیاق اینکه از دوباره قراره گربه رو ببینم داشتم میرفتم خونه
در خونه رو باز کردم
ا.ت : پیشی کجایی
تو حال رو گشتم نبود رفتم تو اتاق که یهو با یه پسر مواجه شدم
ا.ت: جیغغغغغ
یونگی: داددد
ا.ت: تو کی هستی( جیغ)
ویو یونگی
از خواب بیدار شدم که یهو دیدم دست و پا انسانی در اوردم اما این یعنی چی تا به خودم بیام دختره دره اتاق رو باز کرد یه جیغی زد که منم هول شدم داد زدم
یونگی: من همون گربه هم
ا.ت: چی داری میگی با گربه من چیکار کردی
یونگی: به خدا من همون گربه ام
ا.ت: باید ثابت کنی
یونگی: من خودمم نمیدونم چجوری ولی بعد از سال ها انسان شدم....
ادامه دارد....
۸.۸k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.