بورام ۶
_یونگی
دخترم
چیکارش کردی؟
_کوک
اون د..
_یونگی
باشه فهمیدم اون دختر توعه(داد)
ولی از اول دختر من بوده (گریه)
_کوک
یونگی من منظورم اون نبود اون دوست داشت بهش بگی دوست دارم اون دوست داشت بغلش کنی یونگی اون.. هق(گریه)
ـ راوی
کوک صورتشو رو شونه ی برادرش گذاشت گریه کرد یونگی بغلش کرد و گریه کردن
{یازده ماه بعد}
حدود 11 ماه از کما رفتن بورام میگذره
یونگی هر روز دلتنگ تر غمیگن تر افسرده تر دل بستگی به دخترش بیشتر میشد
یونگی همونطور که دست ضعیف دخترش تو دستش بود و باهاش حرف میزد
یونگی
بورام قشنگم نمیخوای بیدارشی
دلت برای بابات(اینجا منظورش کوکه) تنگ نشده هوم؟
یونگی نیمخیز شد روی بورام دستشو زیر سرش گزاشت با اون یکی دستش دست بورام و گرفت تا جای که امکان داشت صورت، دست بورام و بوسید
به صورت زیبای دخترش نگاه کرد اون چشای قشنگتو باز دخترک چشم آبی من(بچه ها یادم نمیاد گفتع بودم چشاش رنگیه یا نه)
یونگی داشت از در خارج میشد که با صدای ضعیف اما دل نشینی روبه رو شد
_بورام
ب... با.. با
یونگی با چشای اشکی برگشت
_یونگی
جون دلم
یونگی با سرعت به طرف بورام رفت و محکم بغلش کرد و پیشونیش و بوسید
_بورام
بابا
(گریه
یونگی
حالت خوبه
بورام
اره ولی انگار دستم سره
یونگی
میرم دکترت و خبر کنم
دخترم
چیکارش کردی؟
_کوک
اون د..
_یونگی
باشه فهمیدم اون دختر توعه(داد)
ولی از اول دختر من بوده (گریه)
_کوک
یونگی من منظورم اون نبود اون دوست داشت بهش بگی دوست دارم اون دوست داشت بغلش کنی یونگی اون.. هق(گریه)
ـ راوی
کوک صورتشو رو شونه ی برادرش گذاشت گریه کرد یونگی بغلش کرد و گریه کردن
{یازده ماه بعد}
حدود 11 ماه از کما رفتن بورام میگذره
یونگی هر روز دلتنگ تر غمیگن تر افسرده تر دل بستگی به دخترش بیشتر میشد
یونگی همونطور که دست ضعیف دخترش تو دستش بود و باهاش حرف میزد
یونگی
بورام قشنگم نمیخوای بیدارشی
دلت برای بابات(اینجا منظورش کوکه) تنگ نشده هوم؟
یونگی نیمخیز شد روی بورام دستشو زیر سرش گزاشت با اون یکی دستش دست بورام و گرفت تا جای که امکان داشت صورت، دست بورام و بوسید
به صورت زیبای دخترش نگاه کرد اون چشای قشنگتو باز دخترک چشم آبی من(بچه ها یادم نمیاد گفتع بودم چشاش رنگیه یا نه)
یونگی داشت از در خارج میشد که با صدای ضعیف اما دل نشینی روبه رو شد
_بورام
ب... با.. با
یونگی با چشای اشکی برگشت
_یونگی
جون دلم
یونگی با سرعت به طرف بورام رفت و محکم بغلش کرد و پیشونیش و بوسید
_بورام
بابا
(گریه
یونگی
حالت خوبه
بورام
اره ولی انگار دستم سره
یونگی
میرم دکترت و خبر کنم
۵.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.