جغد کوچولوی من 🦉:
جغد کوچولوی من 🦉:
part: 49
A:
دیانا از ملشین افتاد پایین
/خانوممم
-دیانا دیانا رو بغل کردم گذاشتم توی ماشین حرکت کردم سمت بیمارستان
پیاده شدم از ماشین
-کسی اینجا نیست(داد)
پرستار با برانکارد (نمیدونم درسته یا نع) اومد
دیانا رو گذاشتم رو برانکارد بردن
-عشقم تو قوی هستی قول بده نری
متینم اومد رفتم سمت متین
-حرومزاده تو توی دستگاه بمب گذاشتی
متین:شما کی باشین برید اون طرف نامزدمو ببینم
-نامزدت کیه؟
متین: دیانا رحیمی همینی الان بردنش
/اقا ارسلان دروغ میگن ایشون کارسون کافه هست
متین: تو یکی گوه نخور علیرضا تو کی هستی یارو
-من ارسلان کاشی نامزد دیانا خانوم
متین: چی؟
-من خبر دارم تو نامزدت مهکله کص نگو
متین: تو گوه نخور
-ساکت عشق من داره اون تو جون میده تپ اینحا داری زرزر میکنی ک. ص کش
متین: ک. ی.ر. م تو حلقت ساکت
/ساکت باشه متین ادب داشته باش
متین: به این ک. ی. ر. ی بگو ساکت باشه
پرستار: اقا مراعات کنید ساکت اینجا بیمارستانه ادبتون نگه دارید
متین: ببخشید خانوم
3ساعت بعد:
الان سع ساعته دیانا اون تو هست
دکتر اومد بیرون
دکتر: همراه خانوم رحیمی
-من هستم اقای دکتر
دکتر: چکارشونی
-نامزدشون
دکتر: همراه من بیاین
رفتیم توی اتاق دکتر
-اقای دکتر دارید نگرانم میکنید چیزی شده
دکتر: خانوم رحیمی به مدت 3هفته حرف نمیتونن بزنن پاهاشون حس نمیکنن و این روند تا 4ماه ادامه داره
وای دیانا میفهمید نابود میشد تا 4ماه راه نمیتونه بره وای
بدبخت شدم
دکتر: حالتون خوبه
-بله خوبم
رفتم بیرون
دکتر دوباره رفت توی اتاق عمل
وای من بدبخت شدم عشقم نمیتونه تا چهار ماه راه برهـ
بعد چند مین اوند بیرون دکتر
دکتر: عمل با موفقیت انجام شد و اون چیز های که گفتم
شرایطش شد 2ماه
خب بازم دوماه خوب تر از چهار ماهه
-میتونم ببینمش
دکتر: به هوش اومد میتونید برید ببینیدش
-ممنون
/اقا ارسلان دیانا خانوم چی شده؟
-تا دوماه نمیتونه راه بره تا سه هفته هم نمیتونه صحبت کنع
/وای اقا ارسلان
متین: یعنی جی بلای سر عشقم بیاد من می دونم شما
/چرت نگو خودت رفتی بمب جاسازی مردی تو قهوه ساز
متین: مدرک داری؟
-فیلمشو داریم
متین: ن. نشو.. ن ب. ده ببی. نم
-پس ما از کجا فهمیدیم جاسازی کردی بمبو اومدیم دنبال دیانا
فیلمو تشونش دادم
/حالا راحت میتونیم بدیمت تحویل پلیس
دکتر: اقای کاشی
-بله
دکتر: خانوم رحیمی نمیتونن صحبت کنن ولی مثل اینکه میخوان شمارو ببینن
رفتم توی اتاق
-دیانا زندگیمم
+........
-میشع خرف بزنی
دیانا اشاره کرد به کاغذ
کاغذو خودکارو بهش دادم نوشته بود
+ارسلان من نع میتونم حرف بزنم نع پاهامو دارم تا دوناه راه نمیتونم برمم
-عشقم چندتا تمرینه باهم انجامش میدیم زود خوب میشع
+ارسلان من نمیتونم حرف بزنم
-می تونی زندگیم
part: 49
A:
دیانا از ملشین افتاد پایین
/خانوممم
-دیانا دیانا رو بغل کردم گذاشتم توی ماشین حرکت کردم سمت بیمارستان
پیاده شدم از ماشین
-کسی اینجا نیست(داد)
پرستار با برانکارد (نمیدونم درسته یا نع) اومد
دیانا رو گذاشتم رو برانکارد بردن
-عشقم تو قوی هستی قول بده نری
متینم اومد رفتم سمت متین
-حرومزاده تو توی دستگاه بمب گذاشتی
متین:شما کی باشین برید اون طرف نامزدمو ببینم
-نامزدت کیه؟
متین: دیانا رحیمی همینی الان بردنش
/اقا ارسلان دروغ میگن ایشون کارسون کافه هست
متین: تو یکی گوه نخور علیرضا تو کی هستی یارو
-من ارسلان کاشی نامزد دیانا خانوم
متین: چی؟
-من خبر دارم تو نامزدت مهکله کص نگو
متین: تو گوه نخور
-ساکت عشق من داره اون تو جون میده تپ اینحا داری زرزر میکنی ک. ص کش
متین: ک. ی.ر. م تو حلقت ساکت
/ساکت باشه متین ادب داشته باش
متین: به این ک. ی. ر. ی بگو ساکت باشه
پرستار: اقا مراعات کنید ساکت اینجا بیمارستانه ادبتون نگه دارید
متین: ببخشید خانوم
3ساعت بعد:
الان سع ساعته دیانا اون تو هست
دکتر اومد بیرون
دکتر: همراه خانوم رحیمی
-من هستم اقای دکتر
دکتر: چکارشونی
-نامزدشون
دکتر: همراه من بیاین
رفتیم توی اتاق دکتر
-اقای دکتر دارید نگرانم میکنید چیزی شده
دکتر: خانوم رحیمی به مدت 3هفته حرف نمیتونن بزنن پاهاشون حس نمیکنن و این روند تا 4ماه ادامه داره
وای دیانا میفهمید نابود میشد تا 4ماه راه نمیتونه بره وای
بدبخت شدم
دکتر: حالتون خوبه
-بله خوبم
رفتم بیرون
دکتر دوباره رفت توی اتاق عمل
وای من بدبخت شدم عشقم نمیتونه تا چهار ماه راه برهـ
بعد چند مین اوند بیرون دکتر
دکتر: عمل با موفقیت انجام شد و اون چیز های که گفتم
شرایطش شد 2ماه
خب بازم دوماه خوب تر از چهار ماهه
-میتونم ببینمش
دکتر: به هوش اومد میتونید برید ببینیدش
-ممنون
/اقا ارسلان دیانا خانوم چی شده؟
-تا دوماه نمیتونه راه بره تا سه هفته هم نمیتونه صحبت کنع
/وای اقا ارسلان
متین: یعنی جی بلای سر عشقم بیاد من می دونم شما
/چرت نگو خودت رفتی بمب جاسازی مردی تو قهوه ساز
متین: مدرک داری؟
-فیلمشو داریم
متین: ن. نشو.. ن ب. ده ببی. نم
-پس ما از کجا فهمیدیم جاسازی کردی بمبو اومدیم دنبال دیانا
فیلمو تشونش دادم
/حالا راحت میتونیم بدیمت تحویل پلیس
دکتر: اقای کاشی
-بله
دکتر: خانوم رحیمی نمیتونن صحبت کنن ولی مثل اینکه میخوان شمارو ببینن
رفتم توی اتاق
-دیانا زندگیمم
+........
-میشع خرف بزنی
دیانا اشاره کرد به کاغذ
کاغذو خودکارو بهش دادم نوشته بود
+ارسلان من نع میتونم حرف بزنم نع پاهامو دارم تا دوناه راه نمیتونم برمم
-عشقم چندتا تمرینه باهم انجامش میدیم زود خوب میشع
+ارسلان من نمیتونم حرف بزنم
-می تونی زندگیم
۴.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.