پارت 109 :
پارت 109 :
ده روز بعد
ساعت هشت شب بود . روی مبل دراز کشیدم و فیلم گذاشتم .
کم کم چشمام گرم شد و داشت خوابم میبرد که احساس کردم دارن در میزنن .
بلند شدم و رفتم سمت در و گفتم : کیه ؟؟؟ گفت : نایکا منم .........میخوام کلید و ببرم قصد اذیت کردن ندارن .
جیمین !!
اروم گفتم : همون کلیدی که بهت دادم ........الان میارم .
درو تا اخر باز کردم .
رفتم تو اتاق و دنبال کلید گشتم . جوری باهام رفتار میکنه که انگار اون کاری نکرده عوضی ! نه نه اروم باش ! چیو مهربون باشم من دیگه نمیتونم ! یعنی چی ! اون عوضی هرزه است همشون مخصوصا وی کوک و جیمین متنفرم ازشون ! مگه اونا گفتن که بهم تجاوز کردن ! چی فکر کردی میان بهت میگن ! اونا باهام خیلی مهربون بودن ازشون انتظار نمی ره که اینکارو کنه ! از همه انتظار میره .
کلید و پیدا نکردم .
رفتم دم در خواستم فحش های ناجور بدم ! زود قضاوت نکن یکم صبر کن .
گفتم : پیداش نکردم م........حرفمو قطع کرد و گفت : لطفا...... دیگه نمیخوام مزاحمت بشم من : پس یکم صبر کن .
داشتم میرفتم که دستم به جیبم خورد که صدای کلید داد . تعجب کردم و کلید و دراوردم . پیدا شد .
رفتم جلو کلید و به سمتش دراز کردم که مچ دست چپمو گرفت و خواست چیزی بگه که دست راستم و بالا اوردم . هیچی نگفت . بزار چند تا فحش بدم ! نه اون به اندازه کافی بخاطر من روحیش خرابه ! بسته بستتتته ! فقط یک حرف میتونه دنیاشو عوض کنه .
گفتم : جیمین من خوبم ...یکم وقت میخوام ...لطفا بخند ............چون با لبخندت منو ع عوض ....میکنی .
نه نه این چی بود که گفتی احمق ! چیزی که شاید حالشو خوب کنه ! گند زدی
تمام بدنم باهام مخالف بودن . دست راستمو به سمت دستش بردم و مچ دست راستشو اروم گرفتم . چشمام و روی هم گذاشتم که روی دستم خیس شد . چشمام و سریع باز کردم و نگاش کردم .
چییی
تو چشماش اشک جمع شده بود و چشماش مثل ماه برق زده بود .
خوبه ! گند زدی فقط برو خودتو بکش ! میدونم حداقل حرفام روش تاثیر داره ! خیلی عوضی
دستشو اروم ول کردم . بعد پنج ثانیه دستشو روی دست چپم کشید و کلید و ازم گرفت و اروم رفتش بیرون .
توی اینستا پر شده بود که روحیش رو باخته حداقل شاید بهش امید زندگی دادم .
وقتی داشت میرفت نگاش کردم اشک هام ریخت .
چرا باید اینطوری میشد . چرا من اگه بفهمم کی این کارو کرده تیکه پارش میکنم ! خود عوضیشون اینکارو کرده ! لطفا زر نزن.
رفتم تو خونه .
پنج روز بعد
تو اینستا پیام اومده که بی تی اس تیزر اهنگ جدیدشون اومده بیرون .
خوشحال شدم . حداقل اونا میتونن اهنگای قشنگی بیرون بدن من لیاقت نداشتم .
یک لحظه به خودم نگا کردم. نایکا!!!!! تو بعد چند ماه بلااخره خوشحال شدی .
زنگ درو زدن . رفتم درو باز کردم . اران مین تا ؟
بلند داد زد گفت : تو چچچرا دروووو باززز نمیکنییییی
ده روز بعد
ساعت هشت شب بود . روی مبل دراز کشیدم و فیلم گذاشتم .
کم کم چشمام گرم شد و داشت خوابم میبرد که احساس کردم دارن در میزنن .
بلند شدم و رفتم سمت در و گفتم : کیه ؟؟؟ گفت : نایکا منم .........میخوام کلید و ببرم قصد اذیت کردن ندارن .
جیمین !!
اروم گفتم : همون کلیدی که بهت دادم ........الان میارم .
درو تا اخر باز کردم .
رفتم تو اتاق و دنبال کلید گشتم . جوری باهام رفتار میکنه که انگار اون کاری نکرده عوضی ! نه نه اروم باش ! چیو مهربون باشم من دیگه نمیتونم ! یعنی چی ! اون عوضی هرزه است همشون مخصوصا وی کوک و جیمین متنفرم ازشون ! مگه اونا گفتن که بهم تجاوز کردن ! چی فکر کردی میان بهت میگن ! اونا باهام خیلی مهربون بودن ازشون انتظار نمی ره که اینکارو کنه ! از همه انتظار میره .
کلید و پیدا نکردم .
رفتم دم در خواستم فحش های ناجور بدم ! زود قضاوت نکن یکم صبر کن .
گفتم : پیداش نکردم م........حرفمو قطع کرد و گفت : لطفا...... دیگه نمیخوام مزاحمت بشم من : پس یکم صبر کن .
داشتم میرفتم که دستم به جیبم خورد که صدای کلید داد . تعجب کردم و کلید و دراوردم . پیدا شد .
رفتم جلو کلید و به سمتش دراز کردم که مچ دست چپمو گرفت و خواست چیزی بگه که دست راستم و بالا اوردم . هیچی نگفت . بزار چند تا فحش بدم ! نه اون به اندازه کافی بخاطر من روحیش خرابه ! بسته بستتتته ! فقط یک حرف میتونه دنیاشو عوض کنه .
گفتم : جیمین من خوبم ...یکم وقت میخوام ...لطفا بخند ............چون با لبخندت منو ع عوض ....میکنی .
نه نه این چی بود که گفتی احمق ! چیزی که شاید حالشو خوب کنه ! گند زدی
تمام بدنم باهام مخالف بودن . دست راستمو به سمت دستش بردم و مچ دست راستشو اروم گرفتم . چشمام و روی هم گذاشتم که روی دستم خیس شد . چشمام و سریع باز کردم و نگاش کردم .
چییی
تو چشماش اشک جمع شده بود و چشماش مثل ماه برق زده بود .
خوبه ! گند زدی فقط برو خودتو بکش ! میدونم حداقل حرفام روش تاثیر داره ! خیلی عوضی
دستشو اروم ول کردم . بعد پنج ثانیه دستشو روی دست چپم کشید و کلید و ازم گرفت و اروم رفتش بیرون .
توی اینستا پر شده بود که روحیش رو باخته حداقل شاید بهش امید زندگی دادم .
وقتی داشت میرفت نگاش کردم اشک هام ریخت .
چرا باید اینطوری میشد . چرا من اگه بفهمم کی این کارو کرده تیکه پارش میکنم ! خود عوضیشون اینکارو کرده ! لطفا زر نزن.
رفتم تو خونه .
پنج روز بعد
تو اینستا پیام اومده که بی تی اس تیزر اهنگ جدیدشون اومده بیرون .
خوشحال شدم . حداقل اونا میتونن اهنگای قشنگی بیرون بدن من لیاقت نداشتم .
یک لحظه به خودم نگا کردم. نایکا!!!!! تو بعد چند ماه بلااخره خوشحال شدی .
زنگ درو زدن . رفتم درو باز کردم . اران مین تا ؟
بلند داد زد گفت : تو چچچرا دروووو باززز نمیکنییییی
۵۱.۰k
۱۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.