★彡 בَِلَِتَِنَِگَِ رَِوَِزَِهَِاَِیَِےَِ هَِسَِتَِمَِ کَ
★彡 בَِلَِتَِنَِگَِ رَِوَِزَِهَِاَِیَِےَِ هَِسَِتَِمَِ کَِـَِہَِ مَِعَِنَِاَِےَِ
خَِـَِבَِاَِحَِاَِ؋َِـَِظَِیَِ ،َِ تَِاَِ ؋َِـَِرَِבَِاَِ بَِوَِבَِ …َِ 😔💔 彡★
پارت ۳✨:
اومدن پیشش که دراز کشیده بود تو تختش.علی:«ریحانه،خوبی بابا؟»ریحانه جواب نداد فقط یکم ناله کرد.رویا:«چش شده علی؟»-انگاری تشنج کرده/-خاک به سرم/-هول نشو هول نشو یه ظرف بپر بیار.رفت اومد.برعکسش کردن.علی زد کمرش.رویا گریه میکرد./علی:«ریحانه بابا؟ریحانه؟»رویا:«ریحانه دخترم؟»ریحانه یهو نفسش اومد:«بابا؟»علی:«جانم بیا بغلم»رویا:«خدایا شکرت،بچم برگشت»اینجوری نشستن(ص بعد عکسشو ببنید)رویا ریحانه بغل کرد و نشست گریه کرد:«خوبی مامان؟میتونی راحت نفس بکشی؟»ریحانه:«آره»-قربونت برم مامان(گریه کرد)/"من در حال عر زدن سر این سکانس😭"رفت بغل علی.گریه کردن هر دوشون،علی:«از کِی اینجوری شده؟»-نمیدونم،همین که خوابوندمش رفتم به کارام برسم،اومدم دیدم نفس نمیکشه،ازشم سوال پرسیدم جواب نداد😭/-چیزی نیست به خیر گذشت/-علی دیشبم همینجوری شد/-پس چرا بهم نگفتی؟/-تو خوابیده بودی دلم نیومد بیدارت کنم که عصبانی میشی/-رویا هر وقت اینجوری شد بهم بگو/-علی بریم دکتر توروخدا میترسم اتفاقی نیفته خدایی نکرده/-باشه پاشو حاضر شو ریحانهرم حاضر کن بریم/ریحانه:«کجا داریم میریم بابا؟داریم میریم آمپول بزنیم؟»-نه دخترم آمپول چیه داریم میریم آقای دکتر معایهنت کنه،پاشو رویا/
وایی چرا انقدر حس مادر پدری پیدا کردم این قسمت😭😂
مایل به پارت ۴؟
خَِـَِבَِاَِحَِاَِ؋َِـَِظَِیَِ ،َِ تَِاَِ ؋َِـَِرَِבَِاَِ بَِوَِבَِ …َِ 😔💔 彡★
پارت ۳✨:
اومدن پیشش که دراز کشیده بود تو تختش.علی:«ریحانه،خوبی بابا؟»ریحانه جواب نداد فقط یکم ناله کرد.رویا:«چش شده علی؟»-انگاری تشنج کرده/-خاک به سرم/-هول نشو هول نشو یه ظرف بپر بیار.رفت اومد.برعکسش کردن.علی زد کمرش.رویا گریه میکرد./علی:«ریحانه بابا؟ریحانه؟»رویا:«ریحانه دخترم؟»ریحانه یهو نفسش اومد:«بابا؟»علی:«جانم بیا بغلم»رویا:«خدایا شکرت،بچم برگشت»اینجوری نشستن(ص بعد عکسشو ببنید)رویا ریحانه بغل کرد و نشست گریه کرد:«خوبی مامان؟میتونی راحت نفس بکشی؟»ریحانه:«آره»-قربونت برم مامان(گریه کرد)/"من در حال عر زدن سر این سکانس😭"رفت بغل علی.گریه کردن هر دوشون،علی:«از کِی اینجوری شده؟»-نمیدونم،همین که خوابوندمش رفتم به کارام برسم،اومدم دیدم نفس نمیکشه،ازشم سوال پرسیدم جواب نداد😭/-چیزی نیست به خیر گذشت/-علی دیشبم همینجوری شد/-پس چرا بهم نگفتی؟/-تو خوابیده بودی دلم نیومد بیدارت کنم که عصبانی میشی/-رویا هر وقت اینجوری شد بهم بگو/-علی بریم دکتر توروخدا میترسم اتفاقی نیفته خدایی نکرده/-باشه پاشو حاضر شو ریحانهرم حاضر کن بریم/ریحانه:«کجا داریم میریم بابا؟داریم میریم آمپول بزنیم؟»-نه دخترم آمپول چیه داریم میریم آقای دکتر معایهنت کنه،پاشو رویا/
وایی چرا انقدر حس مادر پدری پیدا کردم این قسمت😭😂
مایل به پارت ۴؟
۳.۷k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.