پارت69 دلبربلا
#پارت69 #دلبربلا
درو با لگد باز کردمو داد زدم
_دنیا جونم الهی ثنا فدات بشه م...
_من ظرف نمیشورم
_کی گفت ظرف بشور داری چیکار میکنی
_میخوام لباسمو اتو کنم
_خب قربونت بشه سونیا من لباستو اتو میکنم توبرو ظرفارو بشور
_نوچ راه نداره
_برو دیگه
_صاف اتو کنیا
_چشم
باذوق نشستم لباسشو اتو کردم حاضرم جوراب بوگندو های شوهر عمه دنیا رو بشورم ولی ظرف نه منفور ترین کار دنیاس
تند تند اتو کردمو آویزونش کردم
رفتم اتاقمو لباسمو عوض کردم و گرفتم خوابیدم
با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم
روشنش کردم که دیدم ساعت هشته
نه یعنی من از دیروز خوابم؟
سریع بلند شدمو رفتم دستشویی همونطور که از اسم قشنگش معلومه دست و صورتمو شستمو اومدم بیرون
رفتم تا بچه هارو بیدار کنم
اول اومدم جیغ بکشم ولی این روش اندکی تکراری شده دستامو گذاشتم روی در و با ریتم ضربه زدم و با داد شروع کردم به خوندن
_پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت
برگشتنی یه دختری خوشگل و با محبت
همسفر ما شده بود همراهمون میومد
به دست و پام افتاده بود این دل بی مروت
_ای کوفت ای مرگ ای درد الهی بمیری من از دست تو راحت شم سر صبحی عروسی بچشه
_خب دنیای گوساله بلند شو ایندفعه میبخشمت ولی دفعه ای دیگر در کار نیست پاشو اون جنازه رو هم بیدار کن که دیر شد
ثنا که از همون اول کنسرت بالشو گذاشت رو سرش سونیا رو هم که با تانک نمیتونی بیدار کنی اینا که چیزی نیست
رفتم اتاقمو یه تیپ سرتاپا مشکی زدم و برگشتم بچه ها هم حاضر بودن
وقتی خواستیم بریم بیرون سونیا داد زد
_ثنا جونم من واسه ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی میخوام
سوار ماسین شدیم رو به سونیا گفتم
_گاوت زایید
_چرا؟
_چون ظرفای ناهار با توعه
پنچر شد و تا دانشگاه هیچی نگفت
از ماشین پیاده شدیم و دوباره روز از نو روزی از نو
امروز مهام رو ندیدم
کلاسامون که تموم شد برگشتیم خونه و ماکارانیو خوردیم سونیا هم با هزار تا غر زدن ظرفارو شست و تصمیم گرفتیم بریم شهر بازی
ثنا میگفت نمیاد ولی من به زور بردمش
مونده بودم به مهام بگم بیان یا نه
لایک و کامنت فراموش نشه😉
درو با لگد باز کردمو داد زدم
_دنیا جونم الهی ثنا فدات بشه م...
_من ظرف نمیشورم
_کی گفت ظرف بشور داری چیکار میکنی
_میخوام لباسمو اتو کنم
_خب قربونت بشه سونیا من لباستو اتو میکنم توبرو ظرفارو بشور
_نوچ راه نداره
_برو دیگه
_صاف اتو کنیا
_چشم
باذوق نشستم لباسشو اتو کردم حاضرم جوراب بوگندو های شوهر عمه دنیا رو بشورم ولی ظرف نه منفور ترین کار دنیاس
تند تند اتو کردمو آویزونش کردم
رفتم اتاقمو لباسمو عوض کردم و گرفتم خوابیدم
با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم
روشنش کردم که دیدم ساعت هشته
نه یعنی من از دیروز خوابم؟
سریع بلند شدمو رفتم دستشویی همونطور که از اسم قشنگش معلومه دست و صورتمو شستمو اومدم بیرون
رفتم تا بچه هارو بیدار کنم
اول اومدم جیغ بکشم ولی این روش اندکی تکراری شده دستامو گذاشتم روی در و با ریتم ضربه زدم و با داد شروع کردم به خوندن
_پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت
برگشتنی یه دختری خوشگل و با محبت
همسفر ما شده بود همراهمون میومد
به دست و پام افتاده بود این دل بی مروت
_ای کوفت ای مرگ ای درد الهی بمیری من از دست تو راحت شم سر صبحی عروسی بچشه
_خب دنیای گوساله بلند شو ایندفعه میبخشمت ولی دفعه ای دیگر در کار نیست پاشو اون جنازه رو هم بیدار کن که دیر شد
ثنا که از همون اول کنسرت بالشو گذاشت رو سرش سونیا رو هم که با تانک نمیتونی بیدار کنی اینا که چیزی نیست
رفتم اتاقمو یه تیپ سرتاپا مشکی زدم و برگشتم بچه ها هم حاضر بودن
وقتی خواستیم بریم بیرون سونیا داد زد
_ثنا جونم من واسه ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی میخوام
سوار ماسین شدیم رو به سونیا گفتم
_گاوت زایید
_چرا؟
_چون ظرفای ناهار با توعه
پنچر شد و تا دانشگاه هیچی نگفت
از ماشین پیاده شدیم و دوباره روز از نو روزی از نو
امروز مهام رو ندیدم
کلاسامون که تموم شد برگشتیم خونه و ماکارانیو خوردیم سونیا هم با هزار تا غر زدن ظرفارو شست و تصمیم گرفتیم بریم شهر بازی
ثنا میگفت نمیاد ولی من به زور بردمش
مونده بودم به مهام بگم بیان یا نه
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۲.۲k
۱۷ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.