(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۳
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۳
ا/ت :......
*هوسوک یه بوس ۲ ثانیه ای به لبای ا/ت میکنه و میخنده و میگه
هوسوک : تا خودت نخای کاریت ندارم خانم کوچولو
*و میره تو آشپزخونه
هوسوک : خب ...از شرکت چه خبر
ا/ت : ....عااا...مم ...خب هیچی مثل همیشه ولی وضعمون توپ توپ شدا
هوسوک : اوووو
خوبه ....
ولی من ...من باید این کیم چاری رو پیدا کنم
ا/ت : مطمئنم موفق میشی منم کمکت میکنم
.......
۱۰ روز بعد/
ویو ا/ت : توی این ۱۰ روز خونه هوسوک موندم کاراشو میکنم ...کمکش میکنم .غذا براش درست میکنم .البته اینم بگم که ...خب توی این ۱۰ روز ۸ روزش غذاهام سوخت :|
چون همش داشتم کتابای کتابخونه رو میخوندم یادم میرفت اصلن غذا درست کردم....
از هیونجین هم خبری نشد از زنه
امروز باید بریم بخیه های هوسوک و بکشیم
کارامونو کردیم و راه افتادیم به سمت مطب
...
دکتر : اوو آقای جانگ بخیه هاتون کاملن خوب شدن
هوسوک : برای شغلم که مشکلی نداره
چون خیلی درگیرم توی این چند روز
دکتر : نه مشکلی نداره
...پرستار لدفن اون وسایل منو بیار
کار ایشون رو زودتر انجام بدم
.....
هوسوک : عایششش
دکتر : تموم شد میتونید برید
هوسوک : ممنونم آقای دکتر
.......
ا/ت : اومم خب الان دیگه کامل خوب شدی و میتونی بری سرکارت
هوسوک : اره الان باید برم اداره میرسونمت خونتون شبم میام اونجا
ا/ت : باشه
ویو هوسوک : ا/ت و رسوندم توی راه اداره بودم که هیونجین زنگ زد و گفت
هیونجین : هوسوک پیداش کردیم
موقعیت زنه رو پیدا کردیم
هوسوک : الان میام
ببخشید دیر گذاشتم
حمایت کنیدا🙂💗
ا/ت :......
*هوسوک یه بوس ۲ ثانیه ای به لبای ا/ت میکنه و میخنده و میگه
هوسوک : تا خودت نخای کاریت ندارم خانم کوچولو
*و میره تو آشپزخونه
هوسوک : خب ...از شرکت چه خبر
ا/ت : ....عااا...مم ...خب هیچی مثل همیشه ولی وضعمون توپ توپ شدا
هوسوک : اوووو
خوبه ....
ولی من ...من باید این کیم چاری رو پیدا کنم
ا/ت : مطمئنم موفق میشی منم کمکت میکنم
.......
۱۰ روز بعد/
ویو ا/ت : توی این ۱۰ روز خونه هوسوک موندم کاراشو میکنم ...کمکش میکنم .غذا براش درست میکنم .البته اینم بگم که ...خب توی این ۱۰ روز ۸ روزش غذاهام سوخت :|
چون همش داشتم کتابای کتابخونه رو میخوندم یادم میرفت اصلن غذا درست کردم....
از هیونجین هم خبری نشد از زنه
امروز باید بریم بخیه های هوسوک و بکشیم
کارامونو کردیم و راه افتادیم به سمت مطب
...
دکتر : اوو آقای جانگ بخیه هاتون کاملن خوب شدن
هوسوک : برای شغلم که مشکلی نداره
چون خیلی درگیرم توی این چند روز
دکتر : نه مشکلی نداره
...پرستار لدفن اون وسایل منو بیار
کار ایشون رو زودتر انجام بدم
.....
هوسوک : عایششش
دکتر : تموم شد میتونید برید
هوسوک : ممنونم آقای دکتر
.......
ا/ت : اومم خب الان دیگه کامل خوب شدی و میتونی بری سرکارت
هوسوک : اره الان باید برم اداره میرسونمت خونتون شبم میام اونجا
ا/ت : باشه
ویو هوسوک : ا/ت و رسوندم توی راه اداره بودم که هیونجین زنگ زد و گفت
هیونجین : هوسوک پیداش کردیم
موقعیت زنه رو پیدا کردیم
هوسوک : الان میام
ببخشید دیر گذاشتم
حمایت کنیدا🙂💗
۱۹.۱k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.