رمان دورترین نزدیک 2
#پارت_۳
_ مرررسی پسرخوب ، من برم فعلنی!
نگام میکرد خندید
+بروخداحافظ
سوارماشین شیدا شدم
_ خب کجا میبریم؟!
شیدا: دوست عزیزم میبرمت یه دور آرایشگاه قشنگ حالمون عوض شه!
_ سه ماه بیهوش بودما ! انقد زشت شدم میخوای ببریم آرایشگاه؟!
خندید :نه تو که قشنگ پوستت مث بچه هاست صافو سفید اصاانگار لیزر صددرصدی! نیازیم به هیچی نداری
یه ذرم تغییر نکردی ولی خب آرایشگاه رفتن خوبه دیگه
_ اره ، بریم...
یه هفته خوبی بود برای استراحت فقط!
کم کم داره زورم میاد که هیچی یادم نیست! نه خودمو نه بقیه رو نه زندگیمو !
خیلی مسخرس یعنی چی اخه؟!
هووف اگه هیچوق یادم نیاد چی؟!
تو همین سفرم حالم بد شد یبار ! حس سرگیجه و سردرد بدی داشتم البته کل روزشو بیرون بودمو داروهامم نخوردم
این وسطم قطعا دیوونه میشمو حسای عجیب غریب!
اگه یادم میومد گذشته رو الان هیچ دردی نداشتم
+خوبی؟!
_آره آره حالا خوبه اونجا یبار حالم بد شد هی میگین خوبی خوبی! سرم گیج رف یهو خب
شیدا: خب نگرانتیم ، درضمن دکترم ک گفت طبیعیه زیادیم خودتو خسته نکن تازه بهتر شدی
_باشه ، خوشگذشت مررسی و بعدم شروینو که میخواس بره بیرون بوسیدم و از جمع شون دور شدم که بخوابم...
پکر نشسته بودم اینا خودشون همش بیرونن من حوصلم سر رفت خو
بیحال چنگالمو هی میزدم تو کیک در میاوردم رسما کیک ریز ریز شد
شروینم که همش شیفته اصلنم خوش نمیگذره منم میخوام کار کنم اصا
داشتم فک میکردم ک شیدا نشست پیشم
شیدا: چته؟!
_ میگم من قبلنم الافو بیکار بودم؟!
شیدا: خب قبلنا بیشتر دورهم بودیم ولی بزودی حل میشه این قضیه شراکتمون درست شه اونوق از این الافی در میایم
عصبی چنگالو تو بشقاب ول کردم
شیدا : شروین یکم کارشو کم کنه خو همش بیمارستان! یجوری چسبیده بهش انگار میخواد ریاستو دست بگیره
پشت چشمی نازک کردم
_ هعی بلاخره شوهر دکتر داشتنم مکافاتی داره!
شیدا: اونم خوشتیپ باشه هرروزم کلی ادم ببیننش
چش غره ای بهش رفتم و گوشیمو برداشتم
زنگ زدم به شروین
_الو
شروین: جانم خانومم
_کجایی؟!
شروین: بیمارستان
_ باشه
شروین: برا همین زنگ زدی پرنسس؟
_ شب دیر میای؟!
شروین: چطور؟
_ بریم بیرون!
شروین خندید: باشه
_ تو بیا من اون خنده هارم نشونت میدم
شروین: باشه عزیزم میبوسمت فعلا
_منم همینطور ، خدافظی!
شیدا: خب؟
_ میاد
شیدا: کجا بریم؟!
_شهربازی...
#دورترین_نزدیک2
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #عشق #عاشقانه #عکس_نوشته #love #دخترونه #تنهایی #تکست_خاص
_ مرررسی پسرخوب ، من برم فعلنی!
نگام میکرد خندید
+بروخداحافظ
سوارماشین شیدا شدم
_ خب کجا میبریم؟!
شیدا: دوست عزیزم میبرمت یه دور آرایشگاه قشنگ حالمون عوض شه!
_ سه ماه بیهوش بودما ! انقد زشت شدم میخوای ببریم آرایشگاه؟!
خندید :نه تو که قشنگ پوستت مث بچه هاست صافو سفید اصاانگار لیزر صددرصدی! نیازیم به هیچی نداری
یه ذرم تغییر نکردی ولی خب آرایشگاه رفتن خوبه دیگه
_ اره ، بریم...
یه هفته خوبی بود برای استراحت فقط!
کم کم داره زورم میاد که هیچی یادم نیست! نه خودمو نه بقیه رو نه زندگیمو !
خیلی مسخرس یعنی چی اخه؟!
هووف اگه هیچوق یادم نیاد چی؟!
تو همین سفرم حالم بد شد یبار ! حس سرگیجه و سردرد بدی داشتم البته کل روزشو بیرون بودمو داروهامم نخوردم
این وسطم قطعا دیوونه میشمو حسای عجیب غریب!
اگه یادم میومد گذشته رو الان هیچ دردی نداشتم
+خوبی؟!
_آره آره حالا خوبه اونجا یبار حالم بد شد هی میگین خوبی خوبی! سرم گیج رف یهو خب
شیدا: خب نگرانتیم ، درضمن دکترم ک گفت طبیعیه زیادیم خودتو خسته نکن تازه بهتر شدی
_باشه ، خوشگذشت مررسی و بعدم شروینو که میخواس بره بیرون بوسیدم و از جمع شون دور شدم که بخوابم...
پکر نشسته بودم اینا خودشون همش بیرونن من حوصلم سر رفت خو
بیحال چنگالمو هی میزدم تو کیک در میاوردم رسما کیک ریز ریز شد
شروینم که همش شیفته اصلنم خوش نمیگذره منم میخوام کار کنم اصا
داشتم فک میکردم ک شیدا نشست پیشم
شیدا: چته؟!
_ میگم من قبلنم الافو بیکار بودم؟!
شیدا: خب قبلنا بیشتر دورهم بودیم ولی بزودی حل میشه این قضیه شراکتمون درست شه اونوق از این الافی در میایم
عصبی چنگالو تو بشقاب ول کردم
شیدا : شروین یکم کارشو کم کنه خو همش بیمارستان! یجوری چسبیده بهش انگار میخواد ریاستو دست بگیره
پشت چشمی نازک کردم
_ هعی بلاخره شوهر دکتر داشتنم مکافاتی داره!
شیدا: اونم خوشتیپ باشه هرروزم کلی ادم ببیننش
چش غره ای بهش رفتم و گوشیمو برداشتم
زنگ زدم به شروین
_الو
شروین: جانم خانومم
_کجایی؟!
شروین: بیمارستان
_ باشه
شروین: برا همین زنگ زدی پرنسس؟
_ شب دیر میای؟!
شروین: چطور؟
_ بریم بیرون!
شروین خندید: باشه
_ تو بیا من اون خنده هارم نشونت میدم
شروین: باشه عزیزم میبوسمت فعلا
_منم همینطور ، خدافظی!
شیدا: خب؟
_ میاد
شیدا: کجا بریم؟!
_شهربازی...
#دورترین_نزدیک2
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #عشق #عاشقانه #عکس_نوشته #love #دخترونه #تنهایی #تکست_خاص
۱۳.۱k
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.