(بهم اعتمادکن)𝒑۲۸
(بهماعتمادکن)𝒑۲۸
دستگاه شوک رو آماده کنید
کوک :.... آماده شد
ات : ۱ . ۲ .۳ حالا....عایششش دوباره ۱.۲.۳ ..... دورش رو تند کنید
کوک : آماده شد
ات : ۱.۲.۳ .....*میخنده
بیمار برگشت
....ولی الان باید عمل بشه لدفن وسایل رو آماده کنید
بیرون اتاق/
مادرش : خدایا لدفن به دخترم کمک
کن...
ات : قیچی
یکی : بفرمایید
۴۰ دقیقه بعد/
ات : خیلی خون از دست داده به خون احتیاج داریم
کوک : میرم از اتاق بهداشت تهیه میکنم
ات : آقای جئون لدفن سریع باشین
..
مادرش : حیح اقای دکتر چی شده
کوک : الان وقت ندارم بعدن براتون توضیح میدم....
*میره اتاق بهداشت دوتا کیسه خون میگیره و بدو بدو میره تو اتاق
ات : بده به من
*کیسه رو به سرم وصل میکنه
.....
مادرش : *داره گریه میکنه که غش میکنه
پدرش : عزیزمم دکتررر دکترر
*هان سان بدو بدو خودش رو میرسونه
هان سان : چیشده آقا
پدرش : از استرس غش کرد
هان سان : آقای کیمم
ووجین : بله دکتر پارک
هان سان : این خانم رو ببر پیش نورا و بهش یه سرم وصل کن الان خودم رو میرسونم
ووجین : اوکی..
ویو ات : قلبش تند حرکت میکنه نمیتونم تمرکز کنم
..
نورا : مادر جان چه اتفاقی براتون افتاد ...
مادرش : دخترمممم اون توی اتاق عمله
ووجین : چه دکتری داره عملش میکنه؟
مادرش : خانم کیم
هان سان : لدفن نگرانش نباش خانم کیم کارش رو خوب بلده
مادرش : ...
.......
ات : ...جونگکوک اون باتری قلب رو احتیاج دارم
کوک : الان میارم...
بیا
ات : رزی تو میتونی طاقت بیار باشه..
دستگاه رو قرار میده
کوک : موفق شدی
ات : اوهوم حالا باید سینش رو بخیه بزنم
.....
مادرش : ۴ ساعته تو اتاقه دخترمو نکشته باشه؟
نورا : ببخشبد خانم محترم میشه انقدر نفوذ بد نزنین عمل قلبه کار ۲۰ دقه ای که نیس انقدر حرفای منفی میزنید
..
ات : هوففف فقط ۳ تا دیگه...*سرشو اونور میکنه و دوتا سرفه میکنه
ات : نه ....الان نه لدفننن ..
کوک : ات؟ چیه؟
یکی : خانم دکتر چی شده
ات : جونگ کوک....نفسم بالا نمیاد
کوک : چی الان نه
ات : میشه ....میشه این...۳ تا....بخیه رو...تو بزنی؟
کوک : باشه
...
کوک : *لبخند میزنه
عمل با موفقیت انجام شد
لدفن بیمار رو به اتاق مخصوصی منتقل کنید
*باهم میرن بیرون
مادرش : دکتر چیشد دخترم زندس؟
ات : ...عمل با موفقیت انجام شد
مادرش : ازتون ممنونم
....ات : کوک ..من به اسپری ام احتیاج دارم من میرم
کوک : منم میام
دستگاه شوک رو آماده کنید
کوک :.... آماده شد
ات : ۱ . ۲ .۳ حالا....عایششش دوباره ۱.۲.۳ ..... دورش رو تند کنید
کوک : آماده شد
ات : ۱.۲.۳ .....*میخنده
بیمار برگشت
....ولی الان باید عمل بشه لدفن وسایل رو آماده کنید
بیرون اتاق/
مادرش : خدایا لدفن به دخترم کمک
کن...
ات : قیچی
یکی : بفرمایید
۴۰ دقیقه بعد/
ات : خیلی خون از دست داده به خون احتیاج داریم
کوک : میرم از اتاق بهداشت تهیه میکنم
ات : آقای جئون لدفن سریع باشین
..
مادرش : حیح اقای دکتر چی شده
کوک : الان وقت ندارم بعدن براتون توضیح میدم....
*میره اتاق بهداشت دوتا کیسه خون میگیره و بدو بدو میره تو اتاق
ات : بده به من
*کیسه رو به سرم وصل میکنه
.....
مادرش : *داره گریه میکنه که غش میکنه
پدرش : عزیزمم دکتررر دکترر
*هان سان بدو بدو خودش رو میرسونه
هان سان : چیشده آقا
پدرش : از استرس غش کرد
هان سان : آقای کیمم
ووجین : بله دکتر پارک
هان سان : این خانم رو ببر پیش نورا و بهش یه سرم وصل کن الان خودم رو میرسونم
ووجین : اوکی..
ویو ات : قلبش تند حرکت میکنه نمیتونم تمرکز کنم
..
نورا : مادر جان چه اتفاقی براتون افتاد ...
مادرش : دخترمممم اون توی اتاق عمله
ووجین : چه دکتری داره عملش میکنه؟
مادرش : خانم کیم
هان سان : لدفن نگرانش نباش خانم کیم کارش رو خوب بلده
مادرش : ...
.......
ات : ...جونگکوک اون باتری قلب رو احتیاج دارم
کوک : الان میارم...
بیا
ات : رزی تو میتونی طاقت بیار باشه..
دستگاه رو قرار میده
کوک : موفق شدی
ات : اوهوم حالا باید سینش رو بخیه بزنم
.....
مادرش : ۴ ساعته تو اتاقه دخترمو نکشته باشه؟
نورا : ببخشبد خانم محترم میشه انقدر نفوذ بد نزنین عمل قلبه کار ۲۰ دقه ای که نیس انقدر حرفای منفی میزنید
..
ات : هوففف فقط ۳ تا دیگه...*سرشو اونور میکنه و دوتا سرفه میکنه
ات : نه ....الان نه لدفننن ..
کوک : ات؟ چیه؟
یکی : خانم دکتر چی شده
ات : جونگ کوک....نفسم بالا نمیاد
کوک : چی الان نه
ات : میشه ....میشه این...۳ تا....بخیه رو...تو بزنی؟
کوک : باشه
...
کوک : *لبخند میزنه
عمل با موفقیت انجام شد
لدفن بیمار رو به اتاق مخصوصی منتقل کنید
*باهم میرن بیرون
مادرش : دکتر چیشد دخترم زندس؟
ات : ...عمل با موفقیت انجام شد
مادرش : ازتون ممنونم
....ات : کوک ..من به اسپری ام احتیاج دارم من میرم
کوک : منم میام
۴۳.۱k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.