Part18

#Part18
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

تمام مشخصات طرف دستم بود، اسم ، فامیل شماره تماس، ایدی اکانت های مجازیش ادرس ایمیل
پس کارم زیادی سخت نبود
طرف یه شخص معمولی بود پس بعدش نمیتونست زیاد پا پی ام بشه
خودم میدونستم اینکارا حکم قضایی داره پس میترسیدم از لو رفتنم
ترس و دلهرم رو کنار گذاشتم و شروع کردم به کار تقریباً یک ساعت بود داشتم کار میکردم بی وقفه که یهو یکی سمتم از ترس تمام صفحات رو مینیمایز کردم و یه جوری وانمود کردم انگار دارم دنبال یه چیزی میگردمخدا رو شکر طرف با من کار نداشت و من بازم برگشتم سر کارم نمیدونم چقدر دیگه طول کشید که با یه ایـنتر همه ی اطلاعات شروع کرد به لود شدم
از پیشونیم عرق میچکید ، همه ی اطلاعات ، عکسها، اس ام اس هایی که براش اومده بود و فرستاده بود
همه ی اطلاعات مجازیش با کیا چت کرده با کیا عکس رد و بدل کرد همه و همه رو ریختم رو همون فلشی که همرام بود
کل برنامه ها رو از رو فلش پاک کردم
از رو سیستم uninstall کردم و وسایل رو برداشتم و از کافی نت اومدم بیرون
میدونستم کارم خلافه از نظر وجدانی هم وجدانم راحت نبود ولی برای خواسته هام به اون پول نیاز داشتم
کار منم بی شک کمتر از یک دزد نبود
من حتی میتونستم به حسابهای بانکیش هم نفوز کنم ولی تا این حد هم دزدی اطلاعاتی بس بود خودش و همین هم برای منی که دم از درست کاری میزدم خیلی زیاد بود ولی مجبور بودم منم مثل هر جوون دیگه ای خواسته هایی داشتم منم میخواستم گوشی اندروید داشته باشم و از شر این مبایل نوکیا ٠٠٧ نجات پیدا کنم