fake kook
fake kook
part*¹²
ا/ت: خوبید
کوک: اره
ا/ت: داره از دماغت خون میاد بیا اینجا بشین
کوک: خوبم
ا/ت: یه لحظه جعبه کمک ها اولیه بیارم
کوک: چیزی نیست
ا/ت:یعنی چی چیزی نیست دماغت داره خون میاد خب یکم درد میگیره
تحمل کن خوب میشه
کوک: باشه
داشتم پنبه میزدم به صورتش دستشو گذاشت رو دستم نگاش کردم و به پشتم نگاه کردم همه خدمتکارا داشتن بهمون نگاه میکردن
کوک: چیزی شده برگردین سر کارتون
دستشو از رو دستم برداشت
کوک: عذر میخوام دستمو گذاشتم رو دستت
ا/ت: نه مهم نیست تموم شد
کوک: مرسی
ا/ت: خواهش میکنم
چرا اینقدر مهروبون شده داره بیشتر منو میترسونه
رفتم به ادامه کارم
@: خیلی بهم میاین
ا/ت: بله؟
@: منظورم خودتو جونگکوک باهم قرار میزارید دیگه؟
ا/ت: نه نه قرار نمیزاریم فقط یه اتفاق بود
@: خودتو نزن به اون راه ما میدونیم به کسی نمیگیم ولی بخاطر خودش دوسش داشته باش نه ماله اموالش
ا/ت: نگید اینطوری من اصلا باهاش قرار نمیزارم
@: چند وقته باهمین
از سوالاشون خسته شدم رفتم سمت جونگکوک
#فیک
#سناریو
part*¹²
ا/ت: خوبید
کوک: اره
ا/ت: داره از دماغت خون میاد بیا اینجا بشین
کوک: خوبم
ا/ت: یه لحظه جعبه کمک ها اولیه بیارم
کوک: چیزی نیست
ا/ت:یعنی چی چیزی نیست دماغت داره خون میاد خب یکم درد میگیره
تحمل کن خوب میشه
کوک: باشه
داشتم پنبه میزدم به صورتش دستشو گذاشت رو دستم نگاش کردم و به پشتم نگاه کردم همه خدمتکارا داشتن بهمون نگاه میکردن
کوک: چیزی شده برگردین سر کارتون
دستشو از رو دستم برداشت
کوک: عذر میخوام دستمو گذاشتم رو دستت
ا/ت: نه مهم نیست تموم شد
کوک: مرسی
ا/ت: خواهش میکنم
چرا اینقدر مهروبون شده داره بیشتر منو میترسونه
رفتم به ادامه کارم
@: خیلی بهم میاین
ا/ت: بله؟
@: منظورم خودتو جونگکوک باهم قرار میزارید دیگه؟
ا/ت: نه نه قرار نمیزاریم فقط یه اتفاق بود
@: خودتو نزن به اون راه ما میدونیم به کسی نمیگیم ولی بخاطر خودش دوسش داشته باش نه ماله اموالش
ا/ت: نگید اینطوری من اصلا باهاش قرار نمیزارم
@: چند وقته باهمین
از سوالاشون خسته شدم رفتم سمت جونگکوک
#فیک
#سناریو
۲۲.۰k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.