تک پارتی نامجون

تک پارتی نامجون


ویو ا.ت
چند وقتی میشه که دلتنگ خانوادم هستم ولی سر دو راهی
موندم که نام بگم یا نه اخه از یه طرف من نمیتونم خودمو از مامانوبابام دور نگهدارم از یه طرفم سر نامجون گرم کاراشه و سرش خیلی شلوغه تصمیم گرفتم بهش نگم

فرداصبح
(مامان ا.ت:+)
+:سلام دخترم خوبی؟
ا.ت:(بغض کرده بود که یک دفعه بغضش ترکید و قطع کرد)

ویو نامجون
تو کمپانی داشتم کار میکردم که گوشیم زنگ خورد مامان ا.ت بود
نام:الو اوما خوبید
+:سلام عزیزم ممنون ببینم تو با ا.ت دعوا که نکردی ؟کردی؟
نام:نه چطور؟
+:صب که زنگ زدم گریه کرد و قطع کرد
نام:باشه باز به خاطر خبر ممنون من باهاش صحبت میکنم تا ببینم چیشده‌ فعلا خدا حافظ
+:خداحافظ پسرم

شب
نام:(رفتم خونه)
نام:ا.ت...ا.ت.... کجایی
ا.ت:(بیحال)سلام خسته نباشی
نام :ا.ت ببینم چیزی شده چرا موقع حرفزدن با مامانت گوشیو قطع کردی
ا.ت:نه چیزی نیست الکی بغض کرده بودم
نام:برو وسایلتو جمع کن بریم بوسان پیش اوماو اوبا بدو ببینم
ا.ت:راس میگی مرسییییی نامممم(پرید بغلش)نامجون هم موهای زیبای ا.ت رو نوازش کرد


پایان☺️

ببخشید دیروز تا الان یه مشکلی برای برنامه پیش اومده بود که قابل گذاشتن نبود شرمنده
دیدگاه ها (۴)

تک پارتی موچیا.ت:جججججیییییممممیییییینننننن پپپااااشششوووو د...

تک پارتی تهیونگ ویو ا.تصبح از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ نیس...

تک پارتی جیهوپویو اوت از خواب پاشدم گشنم بود برای همین رفتم ...

تک پارتی یونگیویو یونگیاز خواب پاشدم حاضر شدم صبحونه هم خورد...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط