ازدواج سوری پارت 52
ازدواج سوری پارت 52
ویو ات
از رو تخت پاشدم که با بدن درد بدی مواجه شدم قفسه ی سینم درد میکرد با شکمم
ـ ته باهام چیکار کردی؟که قفسه ی سینم و شکمم درد میکنه هاان؟
ته ـ اتفاقیه که پیش اومده
ـ برات دارم
همون لباس خوابمم تنم بود دمپایمو پوشیدم و رفتیم پایین پیش بقیه داشتن تو حیاط صبحونه میخوردن
منو ته ـ سلام به همه
همه ـ سلام
نشستیمو صبحونه خوردیم
ته ـ مین هیوک دیروز خوش گذشت بهت؟
مین هیوک ـ اره خیلی
یونگی ـ مین هیوک پاشو اماده شو باید برسونمت مدرسه
مین هیوک ـ باشه بزار دوسه لقمه ی دیگه بخورم
یونگی ـ باشه
صبحونه خوردیم
ته ـ ات برو اماده شو باید بریم
ـ باشه
داشتم میرفتم که اماده شم که.....
ته ـ ات خیلی چاق شدی*با صدای بلند*
اعصابم خورد شد قفسه و شکمم خیلی درد میکرد دمپایمو در اوردمو پرت کردم سمتش خورد وسط پیشونیش
ـ ای وااای شت
ته دمپایی رو از پیشونیش برداشت و گرفت سمتم دویید
ته ـ یااا این بود تلافیت؟*در حال دویدن*
ـ اره *در حال دویدن *
همه زدن زیر خنده ماهم در حال افتادن به جون هم بودیم که...
ویو تهیونگ
ات افتاد تو استخر و رفت زیر اب و بالا نیومد چند بار صداش زدم
ـ ات؟ ات؟
صدای ازش نشندیم دمپای از دستم افتادو پردیم تو اب
ویو ات
نرفتم روی اب، اب کردم تو دهنم ته پرید تو اب منو برد بالا خودمو زدم به غش و به روی خودم نیاوردم
ته ـ ات، ات توروخدا پاشو غلط کردم باشه همش تقصیر منه فقط پاشو، جواب مامانمو چی بدم بهش گفتم تازه یه نفرو پیدا کردم تورو خدا پاشو *با صدای بغض*
اومد نفس دهان به دهان بده که.....
ویو ات
از رو تخت پاشدم که با بدن درد بدی مواجه شدم قفسه ی سینم درد میکرد با شکمم
ـ ته باهام چیکار کردی؟که قفسه ی سینم و شکمم درد میکنه هاان؟
ته ـ اتفاقیه که پیش اومده
ـ برات دارم
همون لباس خوابمم تنم بود دمپایمو پوشیدم و رفتیم پایین پیش بقیه داشتن تو حیاط صبحونه میخوردن
منو ته ـ سلام به همه
همه ـ سلام
نشستیمو صبحونه خوردیم
ته ـ مین هیوک دیروز خوش گذشت بهت؟
مین هیوک ـ اره خیلی
یونگی ـ مین هیوک پاشو اماده شو باید برسونمت مدرسه
مین هیوک ـ باشه بزار دوسه لقمه ی دیگه بخورم
یونگی ـ باشه
صبحونه خوردیم
ته ـ ات برو اماده شو باید بریم
ـ باشه
داشتم میرفتم که اماده شم که.....
ته ـ ات خیلی چاق شدی*با صدای بلند*
اعصابم خورد شد قفسه و شکمم خیلی درد میکرد دمپایمو در اوردمو پرت کردم سمتش خورد وسط پیشونیش
ـ ای وااای شت
ته دمپایی رو از پیشونیش برداشت و گرفت سمتم دویید
ته ـ یااا این بود تلافیت؟*در حال دویدن*
ـ اره *در حال دویدن *
همه زدن زیر خنده ماهم در حال افتادن به جون هم بودیم که...
ویو تهیونگ
ات افتاد تو استخر و رفت زیر اب و بالا نیومد چند بار صداش زدم
ـ ات؟ ات؟
صدای ازش نشندیم دمپای از دستم افتادو پردیم تو اب
ویو ات
نرفتم روی اب، اب کردم تو دهنم ته پرید تو اب منو برد بالا خودمو زدم به غش و به روی خودم نیاوردم
ته ـ ات، ات توروخدا پاشو غلط کردم باشه همش تقصیر منه فقط پاشو، جواب مامانمو چی بدم بهش گفتم تازه یه نفرو پیدا کردم تورو خدا پاشو *با صدای بغض*
اومد نفس دهان به دهان بده که.....
۸.۴k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.