فیک عشقه زیبا پارت

فیک عشقه زیبا پارت 40

ویو ات
وقتی وارده عمارت یه خانم که انگار زیاد سنی نداشم اومد پیشمون
خدمتکار:خوش‌ اومدین همچیو اماده کردم
کوک:باشه ممنونم بعد روبه من کرد ات عشقم بریم اوتاقمون یکمی استراحت کن
ات:وای نه میخواهم خونه رو ببینم
کوک:نه اول استراحت
یه ا‌وفی کشیدم و گفتم خوب اوتاقم کجاست
کوک:بیا نشونت بدم دستمو گرفت و منو دنباله خودش کشوند
ات:یکمی اروم تر
کوک:ببین این اوتاقمونه
یه تخته خیلی بزرگ‌داشت و اوتاق خیلی بزرگ بود
منم میخواستم لباسامو عوض کنم که جونکوک خودشو پرت کرد رویه تخت دسته منو هم گرفت و کشوند سمته خودش سفت بغلم کرد
ات:جونکوک لحشدم
کوک:نمیشی نترس
ات:باید لباسامو عوض کنم
کوک:نمیخواد بخواب
همیه این حرفاشو با چشمایه بسته میگفت
وقتی اینجوری حرف میزدم منم که به گردنش نزدیک بودم پایینه گردنشو بوسیدم اونم چشماشو باز کرد و بهم نگاه کرد
کوک:شیطون شدی
ات:مگه چیکار کردم تو که امروز جلویه همیه آدما گازم گرفتی شیطون نبودی من که فقد بوست کردم شیطون شدم ها(عصبانی)
کوک:باشه خانمم چرا عصبانی میشی
ات:نه عصبانی نشدم رومو ازش. برگردوندم یه دقیقه هم صبر نکرد دستاشو دوره کمرم حلقه کرد و منو به خودش چسپوند
ات:ولم کن میخواهم بخوابم
کوک:خانمم من چیزه بدی نگفتم که تو رو ناراحت کنم ببخشید
ات:میخواهم بخوابم
کوک:باش خوب بخوابی
ویو ات
بعد از حرفامون خوابم برد

ویو چند ماه بعد

الان ماه پنجومم شکمم بزرگ شده تویه این عمارت خیلی خوشحال زنده گی میکنیم بعضی وقتا مادر میاد اینجا و کله روزو اینجاست بعدش شب دوباره میره من بخاطره اون موضوع بخشیدمش اما جونکوک هنوز هم باهاش حرف نمیزنه
صبح وقتی بیدار شدم دیدم جونکوک نبود لباسامو عوض کردم رفتم پایین دیدم که خدمتکار میز رو چیده بودن
خدمتکار :خانم بیدار شدیم
ات:اره نشستم رویه مبل و گوشیمو برداشتم به جونکوک زنگ زدم که کجاست اونم گفت امروز خیلی کار دار باید صبح زود میرفت .....

ادامه دارد

وای بچها دارم صبحونه میخورم هوراااااااااااااا جیغغغغغغغغغغ 🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
دیدگاه ها (۴)

فیک عشقه زیبا پارت 41 تویه حیاط نشسته بودم حوسلم سر رفت و...

فیک عشقه زیبا پارت 42ویو جونکوکسره کار بودم که یوری زنگ زد و...

فیک عشقه زیبا پارت 39وقتی بستنی میخوردم یخورده ملچ مولوچ میک...

فیک عشقه زیبا پارت 38رویه تخت هر دوتامون نشسته بودیم من به ت...

و اینکه جونکوک بغلت کرد و و خوابیدین(منتظر چی بودین ها🤨) دوب...

چرامن پارت ۴از همون دار دسته ی پیر مرده ستات و جونکوک: خوش ا...

چرا من پارت ۳ات: باشه میگم امروز داشتم رانندگی میکردم که دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط