part

part 16

دروغ شیرین♡

هویا اومد تو اتاق

هویا:های چطوری؟

ریا:هوفففف چی میخوای؟

هویا:عزیزم من هروقت بخوام میتونم بیام

ریا:ولی اینجا اتاق منه پس زور باش برو بیرون

هویا:اتاق تو؟

ریا:آره

هویا:ولی این شرکت مال دوس پسر منه و هروقت بخوام میتونم بیام

ریا:هع...ببخشید ولی اون دوس بپرسی که تو.داری راجبش حرف میزنی شوهر منه

هویا:داری از کدوم شوهر حرف میزنی مگه همه اینا الکی نیست؟

یکم تعجب کردی و گفتی

ریا:ت...تو از کجا میدونی؟

هویا:جونگکوک گفت؟

ریا:زود برو بیرون

هویا:اگه نرم؟

ریا:گفتم گمشو بیرون(با داد)

هویا:چته وحشی باشه رفتم

رفت بیرون باورم نمیشه یه آدم چطور میکنه انقد دهن لق باشه وقتی من بهش گفتم به هیشکی نگه و خودشم تاکید کرد به کسی چیزی نگم بعد رفته به این دختره بیشور گفته نشستم و منتظر موندم تا جونگکوک بیاد بعد چندمین اومد تو شرکت و رفت تو اتاقش رفتم تو اتاقش و درو محکم زدم

ریا:مگه تو خودت نگفتی نباید هیشکی از این رابطه ما باخبر بشه(باداد)

با تعجب بهم نگاه کرد و گفت

جونگکوک:آره گفتم حالا مگ چیشده

ریا:پس چرا رفتی همچی رو گذاشتی کف دست این دوست دختر عوضیت؟!!

جونگکوک:برای اینکه نمیخواستم اذیتت کنه

ریا:اون کی هست که بخواد منو اذیت کنه ها؟!! شما پولدارا مث اینکه فکر میکنین چون پول دارین هرکاری بخواین میتونین بکنین (باداد)

جونگکوک:ریا حدتو بدون(با دست اشاره کرد)

ریا:اگه ندونم چی ها چه غلطی میخوای بکنی مثلا؟!هوم؟!!

جونگکوک:ریا میگم بسه تمومش کن(باداد)

ریا:م..ن‌.م گ..ف.ت..م‌...ب..س..ن..م...ی...ک..ن..م

داشتیم همینجوری جر بهس میکردیم که یونگ سو اومد تو

یونگ سو:چتونه شما دوتا صداتون کل شرکتو برداشته

جونگکوک:از این خانم بپرس کع اینجارو برداشته رو سرش

ریا:از من بپرسه ها که از من بپرسه ارععع؟!!

یونگ سو:بابا بستونه دیگه مگه اینارو نمی‌شناسین از فردا میشینن کلی شایعه درست میکنن

ریا:هرکاری کنن بازم کمه باید آبروی اینو ببرن شایعه هم براش کمه

بعد گفتن این حرف از اتاق رفتم بیرون و بدو بدو رفتم سمت اتاقم و یه لیوان آب برداشتم و خوردم و بعد اینکه یکم آروم شدم زنگ زدم به تانی
ریا: سلام

تانی:سلام عزیزم به به چه عجب یادی از ما کردی عروس خانوم

ریا:تانی میشه باهات حرف بزنم (با بغض)

تانی:ببینن منو تو داری گریه میکنی نکنه اون پسره بهت چیزی گفته اگه چیزی گفته بگو بیام اون شرکت رو روسرش خراب کنم

ریا:تانی چقدر ور ور میکنی چیزی نیس فقط میخوام باهات حرف بزنم

تانی:اولا که خودت ور ور میکنی دوما بگو ببینم چی شده زود باش!!

ریا:اینطوری نمیشه باید حضوری ببینمت


تانی:باشه پس یه ساعت دیگه بیا ساحل بوگما

ریا:اوک


یکم نشستم و به کارام رسیدم و بعد رفتم با تانی کنار ساحل کلی درد و دل کردم ولی هیچی درباره این موضوع بهش نگفتم دیگه کم کم داشت هوا تاریک میشد رفتم خونه و دیدم جونگکوک هنوز نیومده رفتم اتاق و دوش گرفتم تا یکم آروم شم و اومدم بیرون و روتین پوستم رو انجام دادم و رفتم رو تخت دراز کشیدم که با حوله همونجا خوابم برد


ویو جونگکوک

(بعد رفتن ریا یونگ سو کلی ور ور کرد و بعد رفت بیرون منم به ادامه کارام رسیدم و دیدم کم کم داره هوا تاریک میشه پاشدم رفتم تا با هویا حرف بزنم ببینم چرا همچی رو به ریا گفته رسیدم خونه هویا و دیدم داره با تلفن حرف میزنه رفتم یه گوشه وایسادم تا ببینم داره با کی حرف میزنه)

هویا:یعنی چی که به من ربط نداره ها این بچه ای که تو شکممه مثلا باباش تویه عوضی هستی ببین من نمیدونم زودتر بیا ازدواج کنیم و از اینجا بریم

با چیزایی که داشتم می‌شنیدم مغزم واقعا هنگیده بود اخه چطور ممکنه

جونگکوک:تو چی گفتی دختره بیشور تو حامله ای؟!(با داد)

هویا:ج..جو..جونگکوک

جونگکوک:خفه شو دختر هرزه اسم منو به اون زبون کثیفت نیار حالم ازت بهم میخوره

هویا:جونگکوک خواهر میکنم همچی رو بهت توضیح میدم

جونگکوک:گفتن خفه شو دیگه حق نداری به من زنگ بزنی یا بیای پیشم فهمیدی!!!

بعد گفتن این حرف رفتم بیرون و سریع رفتم خونه انگار مخم داشت می‌ترکید رفتم تو اتاق تا دوش بگیرم که دیدم ریا با حوله دور کمرش رو تخت خوابش برده پتو رو کشیدم روش و رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون و بعد از انجام کار های لازم رو کاناپه خوابیدم.





کپی ممنوع ❌️❌️
دیدگاه ها (۴۰۹)

part 17دروغ شیرین♡ ویو ریا(بیدار شدم دیدم حوله تنمه حتما دیش...

part 18دروغ شیرین♡م.ج:خوب....تو و جونگکوک واقعا همه دوست دار...

part ۱۵دروغ شیرین♡دیدم اون دختره چایونگ داره با یکی حرف میزن...

part 14دروغ شیرین♡که گوشی جونگکوک زنگ زد جونگکوک:سلام مامان ...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط