پارت²⁵
پارت²⁵
تهیونگویو
فیلمو گذاشتم
خودم داشتم میترسیدم برگشتم سمت ات دیدم تو دلش داره فش میده ک چرا اون ادمه راحت فرار نمیکنه
تو همین فکرا بودم یهو جن پرید رو تصویر
تهیونگ ـ جیغغ
ات ـ ک.صخللل توکه میتونستی فرار کنیییی خنگگگگگ...اهه اصن قطش کن اعصابم بهم ریخت
تهیونگ ـ بـ...اشه
ات ـ ترسیدی؟*خنده*
تهیونگ ـ نه..فک کنم تو باید بترسی*پوزخند*
اتویو
تهیونگ اروم اروم اومد سمتم ک فاصلمون میلی متری شده بود..
ات ـ دقیقا چ پخی میخوری؟*ریلکس*
تهیونگ ـ نترسیدی؟
ات ـ نه..
تهیونگ ـ این چی؟
تهیونگ دستشو اورد سمت لباسم
ات ـ گوه خوردم..حالا برو اونور
تهیونگ ـ هوم..
سریع فرار کردم سمت اتاقم
قلبم مث صگ میزد
ات ـ لنتی اروم بگیرر
تو همین فکرا بودم ک خابم برد
*فردا تو مدرسه*
ات ـ هوی یونگسو
یونگسو ـ چته؟
ات ـ تو زهر ریختی تو ویسکیم؟
یونگسو ـ چـ..ـی؟ از کجا میدونی؟
ات ـ پس درست بود..
یدونه خابوندم زیر گوشش
ات ـ این بخاطر ویسکی ک حرومش کردی
یدونه دیگه زدم
ات ـ اینم بخاطر اخلاق گندت
یدونه دیگه زدم
ات ـ اینم بخاطر اینکه حرصمو در میاری(خاهرم میخای بیا منم بزن😂)
همهی بچهای کلاس بجز اکیپ یونگسو ـ افریننننننن خوب زدیششش
ات ـ تچکر..
تهیونگ ـ این بود ک زهرو ریخت؟
ات ـ اوهوم..باید از چانیول تشکر کنم
تهیونگ ـ چرا؟
ات ـ اون این سرنخو داد و منم پیداش کردم
ـــ
خستمه..
تهیونگویو
فیلمو گذاشتم
خودم داشتم میترسیدم برگشتم سمت ات دیدم تو دلش داره فش میده ک چرا اون ادمه راحت فرار نمیکنه
تو همین فکرا بودم یهو جن پرید رو تصویر
تهیونگ ـ جیغغ
ات ـ ک.صخللل توکه میتونستی فرار کنیییی خنگگگگگ...اهه اصن قطش کن اعصابم بهم ریخت
تهیونگ ـ بـ...اشه
ات ـ ترسیدی؟*خنده*
تهیونگ ـ نه..فک کنم تو باید بترسی*پوزخند*
اتویو
تهیونگ اروم اروم اومد سمتم ک فاصلمون میلی متری شده بود..
ات ـ دقیقا چ پخی میخوری؟*ریلکس*
تهیونگ ـ نترسیدی؟
ات ـ نه..
تهیونگ ـ این چی؟
تهیونگ دستشو اورد سمت لباسم
ات ـ گوه خوردم..حالا برو اونور
تهیونگ ـ هوم..
سریع فرار کردم سمت اتاقم
قلبم مث صگ میزد
ات ـ لنتی اروم بگیرر
تو همین فکرا بودم ک خابم برد
*فردا تو مدرسه*
ات ـ هوی یونگسو
یونگسو ـ چته؟
ات ـ تو زهر ریختی تو ویسکیم؟
یونگسو ـ چـ..ـی؟ از کجا میدونی؟
ات ـ پس درست بود..
یدونه خابوندم زیر گوشش
ات ـ این بخاطر ویسکی ک حرومش کردی
یدونه دیگه زدم
ات ـ اینم بخاطر اخلاق گندت
یدونه دیگه زدم
ات ـ اینم بخاطر اینکه حرصمو در میاری(خاهرم میخای بیا منم بزن😂)
همهی بچهای کلاس بجز اکیپ یونگسو ـ افریننننننن خوب زدیششش
ات ـ تچکر..
تهیونگ ـ این بود ک زهرو ریخت؟
ات ـ اوهوم..باید از چانیول تشکر کنم
تهیونگ ـ چرا؟
ات ـ اون این سرنخو داد و منم پیداش کردم
ـــ
خستمه..
۱۰.۳k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.