لجباز جذاب P19
لجباز_جذاب P19
اجوما: خانومم این لباسا رو اقا گفتن بهتون بدم بپوشین هر کاری خواستین بهم حتما بگین...
+نه مرسی فقط اگه میتونی درد دستم و اروم کن...
اجوما: برات مسکن میارم ارومش میکنه..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+باید حساب این هوسوک رو برسم پسره اشغال...
الوو..... چیه لال شدی؟
چیییی؟.... مگه کجایی؟.... دروغ نگووو..... ببین اگه دروغ گفته...
_تقق تقق ات؟
+من بعدا باهات تماس میگیرم...
بله؟
دارم لباسم رو عوض میکنم
_اها.. بعدش بیا ناهار پایین..
+باشه..
هففففف
یعنی کووک....؟ اخهه چطوور؟
لباسم و عوض کردم و رفتم پایین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_اومدی؟
+اره.... میگمم
_اوم؟ چیزی شده..؟
+هیچی ولش..
راستی غذا چیه؟
_بگووو
+چیز خاصی نبود
_چیز خاصی هم نبود بگوو
+تا کی باید من اینجا باشم..
_نمدونم حداقل دو سه روزی هستی...
راستی تهیونگ بهم پیام داد
+واای چی گفت؟
_گفتش کجام؟ منم گفتم سرم شلوغه و سفرم
+وااای شک نکنه...
اجوما: خانوم گوشیتون زنگ زد و زوود قطع کرد..
+اها خودم بعدا حواب میدم..
_اجومااا گشنمه پس کی این غذات اماده میشه
+عههه دودقیقه صبر کن...
اجوما کمک نمیخوای
_عزیزم شما اینجا مهمون نیستی چون مریض بودی اوردمت بعدشم کمک براچی اجوما اگه کمک بخواد من خودم هستم اگه بیشتر بخواد خدمتکارا هستن فقط اجوما اینجا نیست..
اجوما: سوپ اماده شد..
_خوبههه
+سوووپ؟ غذا سوپه؟
_اره دوست نداری؟
+اهههم چیزه من یکم بد غذاممم...
_این ربطی به بد عذا بودنت نداره سوپ رو دكترت گفته بود که بخوری...
+و همچنین ابمیوه نه؟
_یعنی تو میخوای ناهار ابمیوه بخوری؟
+اومممم چیزههه
_اتت! نگو که...
+من ناهار سوپ نمیتونم... اجوما تلفن اینجا کجاست؟
_براچی؟
+پیتزا سفارش میدم...
_ات ببین داری زیاده روی میکنی حرف منو میتونی رد کنی ولی حرف دکتر رو نه..
پس خواهش میکنم تا قاطی نکردم بهونه نیار و بخور
تازه سوپ های اجوما حرف نداره.. مگه نه؟
+اوفف
_اوفف نداریم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از کلی بحث بالاخره سوپ رو خوردم و رفتم توی اتاق...
اجوما: خانومم این لباسا رو اقا گفتن بهتون بدم بپوشین هر کاری خواستین بهم حتما بگین...
+نه مرسی فقط اگه میتونی درد دستم و اروم کن...
اجوما: برات مسکن میارم ارومش میکنه..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+باید حساب این هوسوک رو برسم پسره اشغال...
الوو..... چیه لال شدی؟
چیییی؟.... مگه کجایی؟.... دروغ نگووو..... ببین اگه دروغ گفته...
_تقق تقق ات؟
+من بعدا باهات تماس میگیرم...
بله؟
دارم لباسم رو عوض میکنم
_اها.. بعدش بیا ناهار پایین..
+باشه..
هففففف
یعنی کووک....؟ اخهه چطوور؟
لباسم و عوض کردم و رفتم پایین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_اومدی؟
+اره.... میگمم
_اوم؟ چیزی شده..؟
+هیچی ولش..
راستی غذا چیه؟
_بگووو
+چیز خاصی نبود
_چیز خاصی هم نبود بگوو
+تا کی باید من اینجا باشم..
_نمدونم حداقل دو سه روزی هستی...
راستی تهیونگ بهم پیام داد
+واای چی گفت؟
_گفتش کجام؟ منم گفتم سرم شلوغه و سفرم
+وااای شک نکنه...
اجوما: خانوم گوشیتون زنگ زد و زوود قطع کرد..
+اها خودم بعدا حواب میدم..
_اجومااا گشنمه پس کی این غذات اماده میشه
+عههه دودقیقه صبر کن...
اجوما کمک نمیخوای
_عزیزم شما اینجا مهمون نیستی چون مریض بودی اوردمت بعدشم کمک براچی اجوما اگه کمک بخواد من خودم هستم اگه بیشتر بخواد خدمتکارا هستن فقط اجوما اینجا نیست..
اجوما: سوپ اماده شد..
_خوبههه
+سوووپ؟ غذا سوپه؟
_اره دوست نداری؟
+اهههم چیزه من یکم بد غذاممم...
_این ربطی به بد عذا بودنت نداره سوپ رو دكترت گفته بود که بخوری...
+و همچنین ابمیوه نه؟
_یعنی تو میخوای ناهار ابمیوه بخوری؟
+اومممم چیزههه
_اتت! نگو که...
+من ناهار سوپ نمیتونم... اجوما تلفن اینجا کجاست؟
_براچی؟
+پیتزا سفارش میدم...
_ات ببین داری زیاده روی میکنی حرف منو میتونی رد کنی ولی حرف دکتر رو نه..
پس خواهش میکنم تا قاطی نکردم بهونه نیار و بخور
تازه سوپ های اجوما حرف نداره.. مگه نه؟
+اوفف
_اوفف نداریم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از کلی بحث بالاخره سوپ رو خوردم و رفتم توی اتاق...
۱۱.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.