𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:¹²
×ا.تتت تو اینجا چیکار میکنی کوک چرا تورو اورده؟
+نمیدونم نمیدونممم من دلم میخواد برم خونه،مامانم بیماری داره خواهرم هم کوچیکه خودم با قنادی خرج خونه رو در میارم و پول دارو های مامانمو میدم اگه من نباشم اون میمیره(گریه)
×متاسفم عزیزم من با جونگ کوک حرف میزنم(ناراحت)
×″چیزایی که ا.ت گفت واقعا دلم رو شکست و راستش عادیه که اینجارو دوست نداشته باشه، قصر انسان نما ها! باید مسخره باشه که نترسه ، رفتم تو اتاق کوک و با شتاب درو باز کردم″
-کی گفته بدون اجازه وارد اتاقم بشی(داد)
×باید حرف بزنیم!
-حتما درباره ا.ت درسته؟ ببین من به کمکش احتیاج دارم(سرد)
×بس کن داداش! تو میخوای فقط بقیه رو عذاب بدی تو خودت از پس کارای خودت بر میای
- باید با ا.ت ازدواج کنم(سرد و خونسرد)
×چییییییی! ببین اون دختر بیچاره رو وارد بازی های راز الود و کثیفت نکن!
-پدر اجبارم کرده که ازدواج کنم منم نمیخوام با کسایی که مد نظر داره ازدواج کنم بنابراین ا.ت به ذهنم رسید واسه مادرش هم میدونم براشون هر ماه پول میزارم و راجب ا.ت بهشون میگم الانم برو میخوام تنها باشم!
×اما...
- بس کن !
......
×ا.ت!(جریانو تعریف کرد)
+ اصلااااا ابدااااا برو و به اون داداشِ....
- داداش چی؟ بگو داشتی میگفتی
+ببینید شاهزاده یا هرچی هستید! این همه دختر چرا مننن؟ ایکاش هیچ وقت پامو تو اون غار خراب شده نمیزاشتم لعنت به من (گریه)
𝐏𝐚𝐫𝐭:¹²
×ا.تتت تو اینجا چیکار میکنی کوک چرا تورو اورده؟
+نمیدونم نمیدونممم من دلم میخواد برم خونه،مامانم بیماری داره خواهرم هم کوچیکه خودم با قنادی خرج خونه رو در میارم و پول دارو های مامانمو میدم اگه من نباشم اون میمیره(گریه)
×متاسفم عزیزم من با جونگ کوک حرف میزنم(ناراحت)
×″چیزایی که ا.ت گفت واقعا دلم رو شکست و راستش عادیه که اینجارو دوست نداشته باشه، قصر انسان نما ها! باید مسخره باشه که نترسه ، رفتم تو اتاق کوک و با شتاب درو باز کردم″
-کی گفته بدون اجازه وارد اتاقم بشی(داد)
×باید حرف بزنیم!
-حتما درباره ا.ت درسته؟ ببین من به کمکش احتیاج دارم(سرد)
×بس کن داداش! تو میخوای فقط بقیه رو عذاب بدی تو خودت از پس کارای خودت بر میای
- باید با ا.ت ازدواج کنم(سرد و خونسرد)
×چییییییی! ببین اون دختر بیچاره رو وارد بازی های راز الود و کثیفت نکن!
-پدر اجبارم کرده که ازدواج کنم منم نمیخوام با کسایی که مد نظر داره ازدواج کنم بنابراین ا.ت به ذهنم رسید واسه مادرش هم میدونم براشون هر ماه پول میزارم و راجب ا.ت بهشون میگم الانم برو میخوام تنها باشم!
×اما...
- بس کن !
......
×ا.ت!(جریانو تعریف کرد)
+ اصلااااا ابدااااا برو و به اون داداشِ....
- داداش چی؟ بگو داشتی میگفتی
+ببینید شاهزاده یا هرچی هستید! این همه دختر چرا مننن؟ ایکاش هیچ وقت پامو تو اون غار خراب شده نمیزاشتم لعنت به من (گریه)
۵.۵k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.