وقتی تو مسابقه آسیب میبینی
وقتی تو مسابقه آسیب میبینی
پارت چهارم
یک هفته بعد
تقریباً پام خوب شده و از امروز تمریناتمون شروع میشه
ات: نامی من رفتم (بلند)
نامجون:برسونمت ؟
ات:نه نمی خواد خودم میرم خداحافظ
نامجون: خداحافظ
بعد نیم ساعت رسیدم به باشگاه
ات:سلام
همه: سلامم
لباسام رو عوض کردم و رفتم مثل همه تو صف ایستادم
حدود ده دقیقه ای گرم کردیم
مربی:امروز تمرین بدنسازی دارین
همه:نه
مانع هارو چیدن و مربی توضیح داد هرجا باید چیکار کنیم
مربی: سه دو یک
با شمارش مربی شروع کردیم
یه دور رفتم چهار دور دیگه مونده بود اما حالم بد شد سریع دویدم سمت دستشویی و بالا آوردم
از دستشویی اومدم بیرون که مربیمون رو دیدم
مربی:حالت خوبه ؟
ات:نه
مربی:می خوای یکم استراحت کنی
با سرم حرفش رو تأیید کردم و رفتم نشستم رو نیمکت که دوباره حالم بد شد و دوباره رفتم دستشویی که دوستمم اومد پیشم
انقدر حالم بد شده بود که نفهمیدم کی اشکام اومد پایین
؟: درد داری ؟
ات:آره (گریه)
؟: کجات درد میکنه ؟
ات:د.. دلم
؟: پاشو بریم بیمارستان
دستمو گرفت و کمکم کرد تا بتونم راه برم
؟: مربی ما میریم بیمارستان
مربی:باشه
یک ساعت بعد
دکتر:جواب ازمایشون اومد..تبریک میگم شما باردارید
؟: واقعاً (ذوق کرده)
دکتر:بله و یه چیز دیگه سه قلو هم هست
؟: عررررررر ات ات خوبی ؟
ات:دارم مامان میشم(اشک شوق)
؟: اره...خب ما بریم دیگه پاشو بریم
ات: بریم
از دکتر تشکر کردیم و رفتیم سمت کمپانی
؟: مطمعنی نمی خوای بیام بعد دنبالت؟
ات:آره مطمعنم با نامجون بر میگردم مرسی
؟: خواهش می کنم خداحافظ
ات: خداحافظ
رفتم تو کمپانی و پرسیدم که پسرا کجان بعد از اینکه فهمیدم تو اتاق رقصن رفتم بالا و سمت اتاقی رفتم که خودشون می گفتن درو باز کردم که دیدم همشون کف زمین نشستن
ات:سلام
همه:سلام
جیمین:به به قهرمان کره
ات (خنده)
نامجون: فکر کردم سر تمرینی
ات:یه لحظه بیا کارت دارم
جونگ کوک:وایسا ببینم جعبه ی کادو دستته؟! برا نامی کادو خریدی (خنده)
ات:آره برا نامی خریدم ....بازش کن
تا در جعبه رو باز کرد با تعجب نگام کرد
نامجون:ا..این چیه؟
ات: برگه سونوگرافی
نامجون:مال توعه؟
آت: نامی داری بابا میشی
همه با تعجب نگامون کردن اما تا نامجون بغلم کرد همه شروع کردن به سر و صدا کردن
نامجون:وای باورم نمیشه
ات:منم همین طور
نشستم رو زمین که پیش پسرا باشم اما همون لحظه نامی صندلی رو آورد و بلندم کرد و گذاشتم رو صندلی
همه:اووو
جیهوپ:بده عکسشو ببینم
ات:هنوز که چیز خاصی معلوم نیست
جیهوپ: بده دیگه
ات:باشه
برگه هارو دادم به جیهوپ
جیهوپ:آخی نگاه از سه زاویه ی متفاوته
جین:چطوری از سه زاویست؟
شوگا:احمقا سه قلوعه......چی!؟ سه قلوعن ؟
پارت چهارم
یک هفته بعد
تقریباً پام خوب شده و از امروز تمریناتمون شروع میشه
ات: نامی من رفتم (بلند)
نامجون:برسونمت ؟
ات:نه نمی خواد خودم میرم خداحافظ
نامجون: خداحافظ
بعد نیم ساعت رسیدم به باشگاه
ات:سلام
همه: سلامم
لباسام رو عوض کردم و رفتم مثل همه تو صف ایستادم
حدود ده دقیقه ای گرم کردیم
مربی:امروز تمرین بدنسازی دارین
همه:نه
مانع هارو چیدن و مربی توضیح داد هرجا باید چیکار کنیم
مربی: سه دو یک
با شمارش مربی شروع کردیم
یه دور رفتم چهار دور دیگه مونده بود اما حالم بد شد سریع دویدم سمت دستشویی و بالا آوردم
از دستشویی اومدم بیرون که مربیمون رو دیدم
مربی:حالت خوبه ؟
ات:نه
مربی:می خوای یکم استراحت کنی
با سرم حرفش رو تأیید کردم و رفتم نشستم رو نیمکت که دوباره حالم بد شد و دوباره رفتم دستشویی که دوستمم اومد پیشم
انقدر حالم بد شده بود که نفهمیدم کی اشکام اومد پایین
؟: درد داری ؟
ات:آره (گریه)
؟: کجات درد میکنه ؟
ات:د.. دلم
؟: پاشو بریم بیمارستان
دستمو گرفت و کمکم کرد تا بتونم راه برم
؟: مربی ما میریم بیمارستان
مربی:باشه
یک ساعت بعد
دکتر:جواب ازمایشون اومد..تبریک میگم شما باردارید
؟: واقعاً (ذوق کرده)
دکتر:بله و یه چیز دیگه سه قلو هم هست
؟: عررررررر ات ات خوبی ؟
ات:دارم مامان میشم(اشک شوق)
؟: اره...خب ما بریم دیگه پاشو بریم
ات: بریم
از دکتر تشکر کردیم و رفتیم سمت کمپانی
؟: مطمعنی نمی خوای بیام بعد دنبالت؟
ات:آره مطمعنم با نامجون بر میگردم مرسی
؟: خواهش می کنم خداحافظ
ات: خداحافظ
رفتم تو کمپانی و پرسیدم که پسرا کجان بعد از اینکه فهمیدم تو اتاق رقصن رفتم بالا و سمت اتاقی رفتم که خودشون می گفتن درو باز کردم که دیدم همشون کف زمین نشستن
ات:سلام
همه:سلام
جیمین:به به قهرمان کره
ات (خنده)
نامجون: فکر کردم سر تمرینی
ات:یه لحظه بیا کارت دارم
جونگ کوک:وایسا ببینم جعبه ی کادو دستته؟! برا نامی کادو خریدی (خنده)
ات:آره برا نامی خریدم ....بازش کن
تا در جعبه رو باز کرد با تعجب نگام کرد
نامجون:ا..این چیه؟
ات: برگه سونوگرافی
نامجون:مال توعه؟
آت: نامی داری بابا میشی
همه با تعجب نگامون کردن اما تا نامجون بغلم کرد همه شروع کردن به سر و صدا کردن
نامجون:وای باورم نمیشه
ات:منم همین طور
نشستم رو زمین که پیش پسرا باشم اما همون لحظه نامی صندلی رو آورد و بلندم کرد و گذاشتم رو صندلی
همه:اووو
جیهوپ:بده عکسشو ببینم
ات:هنوز که چیز خاصی معلوم نیست
جیهوپ: بده دیگه
ات:باشه
برگه هارو دادم به جیهوپ
جیهوپ:آخی نگاه از سه زاویه ی متفاوته
جین:چطوری از سه زاویست؟
شوگا:احمقا سه قلوعه......چی!؟ سه قلوعن ؟
- ۱۷.۱k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط