فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت ۵۲💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: پاشو،پاشو،پاشو
جیمین:: نچ،سانا بزار بخوابم
سانامی:: جونه سانا پاشو
جیمین:: بسه...
سانامی:: پاشووووو سانو بیمارستانه
جیمین:: بمنچه
سانامی:: یااااا مثلا جا خاهرتههه،پاشو ببینم باید بریم ملاقات حداقل چشاتو باز کن
جیمین با بد خلقی پاشد و غر غر میکرد رفت سمت کمد و لباساشو درآورد
جیمین:: اوکی لباس بپوش بریم
سانامی:: غذا نخوردیم
جیمین:: 😐
سانامی:: صبحونه حاضره بجدم
جیمین:: حالا چرا قسم میخوری
سانامی:: همینجوری
جیمین رفت سمتش و بغلش کرد...
جیمین:: زیادی داری ب پات فشار میاریا
سانامی:: فک کنم نشکسته بود ترک برداشت استوخونش...امروز یه کوچولو لنگیدم و درد ندارم
جیمین:: اوکی برای توهم میریم دکتر
جیمین بغلش کرد و بردش بیرون
سانامی:: من یه ساعتی هست پاشدم برو دست صورتتو بشور بیا
جیمین نشوندش رو صندلی و رفت
سانامی:: اییییی شیر سرد شد
پاشد بره شیرو گرم کنه
چند مین بعد جیمین اومد
جیمین:: ساناااا !
سانامی:: جیییغغغغغغ درد چته ترسیدم
جیمین:: برای چی سر پا وایسادی اونجا؟!
سانامی آروم برگشت و نشست جیمینم رفت شیرشو آورد و ریخت تو لیوان
جیمین:: بخور...امروز فک کنم کارامون زیاده،میبرمت شرکت
سانامی:: جدیییی،منو میبری هی ببینیم و انرژی بگیری
جیمین:: شاید...میخام اونجا باشی چون معمولا یا حرصم میدی یا عصبیم میکنی اینجوری هم دورت سر گرم میشم هم کارامو تندتر انجام میدم
سانامی:: آره وقتی عصبی بشی تندتند کاراتو ردیف میکنی
پرش زمانی...
بعد صبحونه
سانامی:: عاایییی آروم
جیمین:: صبرکن
سانامی:: خب یکی دیگه بیار این تنگه
جیمین:: میخاستی نخری...تموم
سانامی:: پالتو آبیمو داخل کمد بیار،هوا سرده
جیمین:: پالتوی آبی نمیبینم
سانامی:: در اصل مشکیه
جیمین:: خب چرا میگی آبی؟!
سانامی:: دلم میخواد پالتوی آبی داشته باشم ولی ندترم،برای همین تصور میکنم این مشکیه آبیه
جیمین:: امروز واست پالتوی آبی میخرم😐...بیا گچو پات کنم😂😂
سانامی:: مرض
................................................................
جیمین:: خب بریم
جیمین دستشو گرفت و آروم بردش بیرون
یکی یکی پله هارو پایین اومدن پایین و رفتن...
پارت ۵۲💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: پاشو،پاشو،پاشو
جیمین:: نچ،سانا بزار بخوابم
سانامی:: جونه سانا پاشو
جیمین:: بسه...
سانامی:: پاشووووو سانو بیمارستانه
جیمین:: بمنچه
سانامی:: یااااا مثلا جا خاهرتههه،پاشو ببینم باید بریم ملاقات حداقل چشاتو باز کن
جیمین با بد خلقی پاشد و غر غر میکرد رفت سمت کمد و لباساشو درآورد
جیمین:: اوکی لباس بپوش بریم
سانامی:: غذا نخوردیم
جیمین:: 😐
سانامی:: صبحونه حاضره بجدم
جیمین:: حالا چرا قسم میخوری
سانامی:: همینجوری
جیمین رفت سمتش و بغلش کرد...
جیمین:: زیادی داری ب پات فشار میاریا
سانامی:: فک کنم نشکسته بود ترک برداشت استوخونش...امروز یه کوچولو لنگیدم و درد ندارم
جیمین:: اوکی برای توهم میریم دکتر
جیمین بغلش کرد و بردش بیرون
سانامی:: من یه ساعتی هست پاشدم برو دست صورتتو بشور بیا
جیمین نشوندش رو صندلی و رفت
سانامی:: اییییی شیر سرد شد
پاشد بره شیرو گرم کنه
چند مین بعد جیمین اومد
جیمین:: ساناااا !
سانامی:: جیییغغغغغغ درد چته ترسیدم
جیمین:: برای چی سر پا وایسادی اونجا؟!
سانامی آروم برگشت و نشست جیمینم رفت شیرشو آورد و ریخت تو لیوان
جیمین:: بخور...امروز فک کنم کارامون زیاده،میبرمت شرکت
سانامی:: جدیییی،منو میبری هی ببینیم و انرژی بگیری
جیمین:: شاید...میخام اونجا باشی چون معمولا یا حرصم میدی یا عصبیم میکنی اینجوری هم دورت سر گرم میشم هم کارامو تندتر انجام میدم
سانامی:: آره وقتی عصبی بشی تندتند کاراتو ردیف میکنی
پرش زمانی...
بعد صبحونه
سانامی:: عاایییی آروم
جیمین:: صبرکن
سانامی:: خب یکی دیگه بیار این تنگه
جیمین:: میخاستی نخری...تموم
سانامی:: پالتو آبیمو داخل کمد بیار،هوا سرده
جیمین:: پالتوی آبی نمیبینم
سانامی:: در اصل مشکیه
جیمین:: خب چرا میگی آبی؟!
سانامی:: دلم میخواد پالتوی آبی داشته باشم ولی ندترم،برای همین تصور میکنم این مشکیه آبیه
جیمین:: امروز واست پالتوی آبی میخرم😐...بیا گچو پات کنم😂😂
سانامی:: مرض
................................................................
جیمین:: خب بریم
جیمین دستشو گرفت و آروم بردش بیرون
یکی یکی پله هارو پایین اومدن پایین و رفتن...
۴۱.۲k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.