فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت۵۰💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: جییییییییغغغغغغغغغغغغ
جیمین:: درد بی درمون بی پدره تخم ج...هوووفففف چ مرگته تو؟؟
سانامی:: بمنچه بمنچهههه پام میخارههه دردم میکنه😭
جیمین:: دیگه نبینم اینجوری وقتی خابم جیغ بکشی ک خفت میکنم...بیا بغلم بینم
جیمین بلندش کرد گذاشتش تو بغلش
سانامی:: پایین زانوم میخاره
جیمین با مشت چندبار زد پایین زانوش🗿😐
سانامی:: جییییغغغ خرررر نکنننن
جیمین:: گوشم کرد شدددد
سانامی:: تقصیر توئه چرا مث صگ افتادی دنبالم ک بخورم زمین هااا؟؟؟
جیمین:: بلههه؟؟؟ صگ؟! من؟!
سانامی:: ارههه
جیمین:: انقد جیغ نکش بی صاحابه پدر گور ب گور شده
سانامی:: گمشووو
سانامی آروم از رو تخت اومد پایین و لنگه لنگه رفت سمت در
جیمین:: بهتر از قبل راه میری ک بی صاحاب
سانامی:: بار اخرته میگی بی صاحاب،پسره بی صاحاب😒
جیمین:: من بی صاحابم؟! اوکی میرم یه زن دیگه میگیرم تا بی صاحاب نباشم
سانامی:: نههه من صاحابتمممم
جیمین:: دیگه دیره...
سانامی:: منم میرم یه شوهر میگیرم تا بی صاحاب نباشم،اندام،قیافه،اخلاق و...ب این خوبی و کراشی دارم...عااام تهیونگ چطوره هوم؟!
اخمای جیمین رفت تو هم و دستشو مشت کرده بود
سانامی میدونست حرصی شده و ادامه داد(کرمش گرفته)
سانامی:: گفت عاشقمه و میتونیم...
جیمین:: بسه!(با داد)
سانامی:: خوشت نمیاد خوشبختیمو ببینی؟!
جیمین:: کسی جز من حق نداره خوشبختت کنه فهمیدی؟! یعنی الان بدبختی؟! همش سعی دارم گذشته کوفتیتو جبران کنم کاری کنم ک حتی زندگی سختت ک کنار خانوادت داشتیو فراموش کنی بعد اون همه رنجو اینجا...
سانامی:: عه جیمینااا عصبانی نشو ببخشید🥺
جیمین:: مهم نیست
سانامی برگشت سمتش و نشست کنارش،دستشو گذاشت رو دست جیمین و نگاش کرد
سانامی:: خوشبختی یعنی تو...کناره تو،بودن باتو،زندگی باتو...
جیمین:: یکیشو میگفتی میفهمیدم همرو میگی😐😂
سانامی:: یاااا چقد کیوت میشی وقتی بخندیییی
جیمین:: دوس داری کیوت باشم؟!
سانامی:: آره خیلی کیوووت
جیمین:: پس همیشه واست میخندم
سانامی:: اوخی نینی کوچولو
جیمین:: 😐
سانامی:: بریم خونه شیومین سانووو
جیمین:: الان نچ
سانامی:: ایییی کاش پام اینجوری نبود،تز کار و زندگی عقب افتادم
جیمین:: چقدم ک تو کار میکنی...پاشو بریم تو حیاط
سانامی:: بغلم کن
جیمین بغلش کرد و بردش بیرون
رفتن تو حیاط و گذاشتش رو صندلی خودشم رو یه صندلی دیگه نشست
سانامی:: وقتی پام خوب شد باید بریم سفر
جیمین:: وقتی پاش خوب شد سفر میخاد،مهمونی میخاد،بازی و فضولی میخاد رابطه میخاد...دیگه چی میخای؟!
سانامی:: میریم خرید،هیچی هیییچی لباس ندارم
جیمین:: تو لباسات انقد زیاده ک جای لباسای منو گرفتن😐
سانامی:: چقد تو حرف میزنیییی
جیمین:: دلم میخواد
سانامی:: ب سانو پیام میدم میگم پام شکسته،میاد پیشم
جیمین:: راستش...دلم واسه خودشو شیومین تنگ شده...
سانامی:: تا شب میکشونمشون اینجا
جیمین:: اوکی...
#dasam
اصکی ممنوع
پارت۵۰💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: جییییییییغغغغغغغغغغغغ
جیمین:: درد بی درمون بی پدره تخم ج...هوووفففف چ مرگته تو؟؟
سانامی:: بمنچه بمنچهههه پام میخارههه دردم میکنه😭
جیمین:: دیگه نبینم اینجوری وقتی خابم جیغ بکشی ک خفت میکنم...بیا بغلم بینم
جیمین بلندش کرد گذاشتش تو بغلش
سانامی:: پایین زانوم میخاره
جیمین با مشت چندبار زد پایین زانوش🗿😐
سانامی:: جییییغغغ خرررر نکنننن
جیمین:: گوشم کرد شدددد
سانامی:: تقصیر توئه چرا مث صگ افتادی دنبالم ک بخورم زمین هااا؟؟؟
جیمین:: بلههه؟؟؟ صگ؟! من؟!
سانامی:: ارههه
جیمین:: انقد جیغ نکش بی صاحابه پدر گور ب گور شده
سانامی:: گمشووو
سانامی آروم از رو تخت اومد پایین و لنگه لنگه رفت سمت در
جیمین:: بهتر از قبل راه میری ک بی صاحاب
سانامی:: بار اخرته میگی بی صاحاب،پسره بی صاحاب😒
جیمین:: من بی صاحابم؟! اوکی میرم یه زن دیگه میگیرم تا بی صاحاب نباشم
سانامی:: نههه من صاحابتمممم
جیمین:: دیگه دیره...
سانامی:: منم میرم یه شوهر میگیرم تا بی صاحاب نباشم،اندام،قیافه،اخلاق و...ب این خوبی و کراشی دارم...عااام تهیونگ چطوره هوم؟!
اخمای جیمین رفت تو هم و دستشو مشت کرده بود
سانامی میدونست حرصی شده و ادامه داد(کرمش گرفته)
سانامی:: گفت عاشقمه و میتونیم...
جیمین:: بسه!(با داد)
سانامی:: خوشت نمیاد خوشبختیمو ببینی؟!
جیمین:: کسی جز من حق نداره خوشبختت کنه فهمیدی؟! یعنی الان بدبختی؟! همش سعی دارم گذشته کوفتیتو جبران کنم کاری کنم ک حتی زندگی سختت ک کنار خانوادت داشتیو فراموش کنی بعد اون همه رنجو اینجا...
سانامی:: عه جیمینااا عصبانی نشو ببخشید🥺
جیمین:: مهم نیست
سانامی برگشت سمتش و نشست کنارش،دستشو گذاشت رو دست جیمین و نگاش کرد
سانامی:: خوشبختی یعنی تو...کناره تو،بودن باتو،زندگی باتو...
جیمین:: یکیشو میگفتی میفهمیدم همرو میگی😐😂
سانامی:: یاااا چقد کیوت میشی وقتی بخندیییی
جیمین:: دوس داری کیوت باشم؟!
سانامی:: آره خیلی کیوووت
جیمین:: پس همیشه واست میخندم
سانامی:: اوخی نینی کوچولو
جیمین:: 😐
سانامی:: بریم خونه شیومین سانووو
جیمین:: الان نچ
سانامی:: ایییی کاش پام اینجوری نبود،تز کار و زندگی عقب افتادم
جیمین:: چقدم ک تو کار میکنی...پاشو بریم تو حیاط
سانامی:: بغلم کن
جیمین بغلش کرد و بردش بیرون
رفتن تو حیاط و گذاشتش رو صندلی خودشم رو یه صندلی دیگه نشست
سانامی:: وقتی پام خوب شد باید بریم سفر
جیمین:: وقتی پاش خوب شد سفر میخاد،مهمونی میخاد،بازی و فضولی میخاد رابطه میخاد...دیگه چی میخای؟!
سانامی:: میریم خرید،هیچی هیییچی لباس ندارم
جیمین:: تو لباسات انقد زیاده ک جای لباسای منو گرفتن😐
سانامی:: چقد تو حرف میزنیییی
جیمین:: دلم میخواد
سانامی:: ب سانو پیام میدم میگم پام شکسته،میاد پیشم
جیمین:: راستش...دلم واسه خودشو شیومین تنگ شده...
سانامی:: تا شب میکشونمشون اینجا
جیمین:: اوکی...
#dasam
اصکی ممنوع
۴۶.۲k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.