جرعت حقیقت
#جرعت_حقیقت
پارت 22🥂
بعد ۲ مین در زدن
ا.ت:بفرما دیدم هلن با یوجین امد توی اتاق هلن امد جلوتر گردنمو گرفت پرتم کرد روی تخت داشتم خفه میشدم
کوک:دیگه نتونستم صبر کنم پاهاشو حل دادم افتاد روی زمین دستمال گذاشتم جلوی ببنیش که بیهوش شد
هلن:بهوش امدم دیدم دستام به یک صندلی بسته شدن بالا سرمو نگاه کردم دیدم کوک ا.ت و یوجین دارن نگام میکنن
کوک وای بلخره امدی ا.ت داره بهت خیانت میکنه اون با یوجین نقشه کشیدن منو بکشن
کوک: یکی زدم توی دهنش که خفه شه دهنتو ببند زنکه کسافت من که تورو میشناسم
هلن:کوک ا.ت به دردت نمیخوره من هزار برابر در مقابل اون می ارضم
کوک:دیدم داره بزرگ تر از دهنش بر میدارن ا.ت رو آوردم جلوی هلن بوسیدم بعد ۲ مین ولش کردم
هلن :کوک چرا منو نبوسیدی
ا.ت:دیگه داشت بزرگ تر از دهنش لقمه بر میداشت یکی خوابوندم توی دهنش تا از این کارا نکنه
کوک:فقط یک بار دیگه دستت به ا.ت بخوره خونت پای گردن خودته
هلن :کوک😭😭
کوک:دهنتو ببند دیگه منو اینجوری صدا نمیکنی وقتی ۲ روز غذا نخوردی اینجا زندونی شدی از شدت شا///ش ریختی توی شلوارت اون وقت میفهمیدی
هلن:یوجین تو چیزی بگو
یوجین:شرمنده عزیزن حق با جونگکوکه چند روز موندی آدم میشی ما بریم باییی😌
ا.ت:سوار ماشین شدیم رفتیم سمت ویلا
کوک با هلن چکار میخواهی بکنی
کوک:چند روز که توی اتاق موند غذا نخورد از گشنگی مرد بعدش میفهمه چه گا///یی خورده
ا.ت:اوهه کوک چه عصبی شدی خیلی جذاب شدی
کوک:😊😊
رسیدیم رفتیم توی ویلا همه ریختن سرمون
الکسا:ا.ت خوبی با بشین ببینم چی شده
رفتم نشستم همه چیو براش تعریف کردم همه توی شک بودن
ا.ت :اره دیگع اینجوری شد
الکسا : کاش من اونحا بودم دهن اون هلن رو پار///ه میکردم
ا.ت:خوب حالا غذا چی دارین گشنمه
الکسا:تو جون بخواه
ا.ت:من از این به بعد برم گم شم شما اینجوری شین باهام رفتم لباسامو عوض کردم رفتیم نشستیم غذا خوردیم
ادامه دارد😁
سازنده جیم _ات
پارت 22🥂
بعد ۲ مین در زدن
ا.ت:بفرما دیدم هلن با یوجین امد توی اتاق هلن امد جلوتر گردنمو گرفت پرتم کرد روی تخت داشتم خفه میشدم
کوک:دیگه نتونستم صبر کنم پاهاشو حل دادم افتاد روی زمین دستمال گذاشتم جلوی ببنیش که بیهوش شد
هلن:بهوش امدم دیدم دستام به یک صندلی بسته شدن بالا سرمو نگاه کردم دیدم کوک ا.ت و یوجین دارن نگام میکنن
کوک وای بلخره امدی ا.ت داره بهت خیانت میکنه اون با یوجین نقشه کشیدن منو بکشن
کوک: یکی زدم توی دهنش که خفه شه دهنتو ببند زنکه کسافت من که تورو میشناسم
هلن:کوک ا.ت به دردت نمیخوره من هزار برابر در مقابل اون می ارضم
کوک:دیدم داره بزرگ تر از دهنش بر میدارن ا.ت رو آوردم جلوی هلن بوسیدم بعد ۲ مین ولش کردم
هلن :کوک چرا منو نبوسیدی
ا.ت:دیگه داشت بزرگ تر از دهنش لقمه بر میداشت یکی خوابوندم توی دهنش تا از این کارا نکنه
کوک:فقط یک بار دیگه دستت به ا.ت بخوره خونت پای گردن خودته
هلن :کوک😭😭
کوک:دهنتو ببند دیگه منو اینجوری صدا نمیکنی وقتی ۲ روز غذا نخوردی اینجا زندونی شدی از شدت شا///ش ریختی توی شلوارت اون وقت میفهمیدی
هلن:یوجین تو چیزی بگو
یوجین:شرمنده عزیزن حق با جونگکوکه چند روز موندی آدم میشی ما بریم باییی😌
ا.ت:سوار ماشین شدیم رفتیم سمت ویلا
کوک با هلن چکار میخواهی بکنی
کوک:چند روز که توی اتاق موند غذا نخورد از گشنگی مرد بعدش میفهمه چه گا///یی خورده
ا.ت:اوهه کوک چه عصبی شدی خیلی جذاب شدی
کوک:😊😊
رسیدیم رفتیم توی ویلا همه ریختن سرمون
الکسا:ا.ت خوبی با بشین ببینم چی شده
رفتم نشستم همه چیو براش تعریف کردم همه توی شک بودن
ا.ت :اره دیگع اینجوری شد
الکسا : کاش من اونحا بودم دهن اون هلن رو پار///ه میکردم
ا.ت:خوب حالا غذا چی دارین گشنمه
الکسا:تو جون بخواه
ا.ت:من از این به بعد برم گم شم شما اینجوری شین باهام رفتم لباسامو عوض کردم رفتیم نشستیم غذا خوردیم
ادامه دارد😁
سازنده جیم _ات
۱.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.