bts
#معشوقه_لرد
پارت ۳
______________________
تیتر ویژه روزنامه فرانسه: لرد کیم تهیونگ که برای صلح به روسیه رفته بود مورد حمله ی سربازان روسی قرار گرفت و مردی ناشناس لرد کیم رو نجات داده.
لرد کیم اکنون به فرانسع بازگشته و در سخنرانی اخیرش گفته«من برای صلح به روسیه رفتم اما انها با این کارشان نشان دادند که خواستار جنگ هستند.
من، به شخصه دیگر هیچ تمایلی به صلح با این کشور ندارم»
_____________________
"تهیونگ ویو"
هفت سال پیش توی دانشکده موسیقی با پسری به اسم جئون جونگکوک ملاقات کردم
اون پسر خیلی بامزه بود
توی دیدار اول ازش بدم اومد
واقعا رفتار منزجر کننده ای داشت
من واقعا نمیتونستم تحملش کنم
اما استاد مجبورمون کرد ما یه گروه دو نفره بشیم و خب این باعث شد ما کمی به هم نزدیک تر بشیم و بیشتر همو بشناسیم
"فلش بک'هفت سال قبل"
جونگکوک و تهیونگ در حال تمرین در عمارت کیم:
_جونگ کوکککک، هی خرابش نکنننن،تو که ادعات میشه میتونی گیتار بزنی پس چرا تو یه خط نت موندی و هی خرابش میکنییییییییییی.
پسر کوچک تر از ترس تو خودش جمع میشه
+سره من داد نزن، فکر کردی همه مثله خودت تو ناز ونعمت با بهترین معلمای موسیقی بزرگ شدن؟ من همینم که میزنم خیلی خوب دارم میزنم، درضمن تو خیلی تند میخونی و من عقب میمونم
_بهونه نیار اگه بلد بودی خراب نمیکردی، یک ربع بهت وقت میدم تا مشکلت رو حل کنی
تهیونگ اینو گفت و از اتاق بیرون رفت تا به خدمتکار بگه براشون عصرانه حاضر کنند
به اتاق برگشت و تمرین رو بدون هیچ حرفی ادامه دادند
در به صدا در اومد
_بیا داخل
خدمتکار وارد شد
_بزارشون تو تراس
خدمتکار سینیه حاوی کیک شکلاتی و قهوه تلخ رو که عصرونه ی مورد علاقه یه کیم بود رو روی میز داخل تراس گذاشت و رفت
_یکم استراحت کنیم شاید مخت جا اومد و تخته هات برگشتن
+هی ته با من درست صحبت کن. خودت تخته هات کمن.
تهیونگ که از عصبانیت قرمز شده بود زیر لب قرید
_چی؟ ته؟ به چه جرعت اسم من رو اینجوری صدا میزنی؟
جونگکوک ترسید ولی بازم از رو نرفت
+د.دلم میخواد. مگه کی هستی که باهات رسمی حرف بزنم؟تو فقط یه پرنس خودخواه و خود پسند و مغروری.
پارت ۳
______________________
تیتر ویژه روزنامه فرانسه: لرد کیم تهیونگ که برای صلح به روسیه رفته بود مورد حمله ی سربازان روسی قرار گرفت و مردی ناشناس لرد کیم رو نجات داده.
لرد کیم اکنون به فرانسع بازگشته و در سخنرانی اخیرش گفته«من برای صلح به روسیه رفتم اما انها با این کارشان نشان دادند که خواستار جنگ هستند.
من، به شخصه دیگر هیچ تمایلی به صلح با این کشور ندارم»
_____________________
"تهیونگ ویو"
هفت سال پیش توی دانشکده موسیقی با پسری به اسم جئون جونگکوک ملاقات کردم
اون پسر خیلی بامزه بود
توی دیدار اول ازش بدم اومد
واقعا رفتار منزجر کننده ای داشت
من واقعا نمیتونستم تحملش کنم
اما استاد مجبورمون کرد ما یه گروه دو نفره بشیم و خب این باعث شد ما کمی به هم نزدیک تر بشیم و بیشتر همو بشناسیم
"فلش بک'هفت سال قبل"
جونگکوک و تهیونگ در حال تمرین در عمارت کیم:
_جونگ کوکککک، هی خرابش نکنننن،تو که ادعات میشه میتونی گیتار بزنی پس چرا تو یه خط نت موندی و هی خرابش میکنییییییییییی.
پسر کوچک تر از ترس تو خودش جمع میشه
+سره من داد نزن، فکر کردی همه مثله خودت تو ناز ونعمت با بهترین معلمای موسیقی بزرگ شدن؟ من همینم که میزنم خیلی خوب دارم میزنم، درضمن تو خیلی تند میخونی و من عقب میمونم
_بهونه نیار اگه بلد بودی خراب نمیکردی، یک ربع بهت وقت میدم تا مشکلت رو حل کنی
تهیونگ اینو گفت و از اتاق بیرون رفت تا به خدمتکار بگه براشون عصرانه حاضر کنند
به اتاق برگشت و تمرین رو بدون هیچ حرفی ادامه دادند
در به صدا در اومد
_بیا داخل
خدمتکار وارد شد
_بزارشون تو تراس
خدمتکار سینیه حاوی کیک شکلاتی و قهوه تلخ رو که عصرونه ی مورد علاقه یه کیم بود رو روی میز داخل تراس گذاشت و رفت
_یکم استراحت کنیم شاید مخت جا اومد و تخته هات برگشتن
+هی ته با من درست صحبت کن. خودت تخته هات کمن.
تهیونگ که از عصبانیت قرمز شده بود زیر لب قرید
_چی؟ ته؟ به چه جرعت اسم من رو اینجوری صدا میزنی؟
جونگکوک ترسید ولی بازم از رو نرفت
+د.دلم میخواد. مگه کی هستی که باهات رسمی حرف بزنم؟تو فقط یه پرنس خودخواه و خود پسند و مغروری.
۱۰.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.