سیاه و سفید pt۲۶
سیاه و سفید pt۲۶
بادیگارد های به سمت خونه جینا رفتن .وقتی رسیدن جینا در خونه روی باز کرد،بادیگارد ها هولش دادن و رفتن داخل خونرو گشتن
*شما کی هستین چیکار میکنیین؟
£کسی تو این خونه بجز تو زندگی میکنه
*به شما چه ربطی داره
£با ما باید بیایید(رفت سمت جینا)
*ولم کنین،نمیام
جینا رو بزور بردنش سوار ماشین مردن برندش سمت عمارت کوک.
رسیدن و بردنش تو اتاق کوک
*آخ
-خوش اومدی
*تو...تو همون مرد اونشبی
-افرین،حافظت خوبه
*چی میخوای
-ات
*چی؟
-ات کجاست
*من نمیدونم خونش حتما
-کدوم خونه
*خونه ی ///// دیگه
-اونجا نبود
*خب من چیکار کنم
-یعنی تو نمیدونی کجاست
*نه نمیدونم
-باشه پس ، تا وقتی پیداش نکردم مهمونمونی
-فقط برای اینکه کمتر اینجا بمونی باید کمکم کنی
*با آت چیکار داری
-اونش به خودم مربوطه، کمک میکنی؟
*بستگی داره من دوستمو نمیفروشم
-چقدر با وفا بزار ببینیم اونم همینقدر با وفا هست یا نه
*چی میخوای
-شمارش
*اما آت شمارشو به کسی نمیده
-تو فرق داری، مگه نه
*...
-زود باش دیگه دختر خوبی باش
*خب .......... این شماشه ولی نمیدونم جواب میده یا نه
-افرین
کوک شماره آت رو گرفت ولی میدونست که جواب نمیده پس با گوشیه جینا زنگ زد و با زنگ دومی برداشت
+جینا سلام خوبی ببخشید نتونستم بیام کار داشتم
-اشکالی نداره
+تو....جینا کجاست(داد)
_نگران نباش حالش خوبه ولی شاید اگه نیایی دیگه خوب نباشه
+ عوضی ولش کن
_چیشد الان عوضیم تا دوسال پیش که مکان امنت بودم
+ خفه شو
-بهتره خودت با پای خودت بیایی تا اینکه من پیدات کنم . میدونی کار سختی نیست برام
+کجا ،کجا بیام؟
-ادرس میفرستم
کوک آدرسو فرستاد آت لباسشو پوشید (عکس میزارم فقط کتشو کوتاه فرض کنید🙃)سوار موتور شد و با تمام سرعت به سمت آدرس رفت ، وقتی رسید چند مین دم در عمارت وایساد
و بعد به سمت عمارت قدم بداشت وقتی نزدیک در شد در عمارت باز شد و رفت داخل و با چیزی که دید سرجاش خشکش زد
بادیگارد های به سمت خونه جینا رفتن .وقتی رسیدن جینا در خونه روی باز کرد،بادیگارد ها هولش دادن و رفتن داخل خونرو گشتن
*شما کی هستین چیکار میکنیین؟
£کسی تو این خونه بجز تو زندگی میکنه
*به شما چه ربطی داره
£با ما باید بیایید(رفت سمت جینا)
*ولم کنین،نمیام
جینا رو بزور بردنش سوار ماشین مردن برندش سمت عمارت کوک.
رسیدن و بردنش تو اتاق کوک
*آخ
-خوش اومدی
*تو...تو همون مرد اونشبی
-افرین،حافظت خوبه
*چی میخوای
-ات
*چی؟
-ات کجاست
*من نمیدونم خونش حتما
-کدوم خونه
*خونه ی ///// دیگه
-اونجا نبود
*خب من چیکار کنم
-یعنی تو نمیدونی کجاست
*نه نمیدونم
-باشه پس ، تا وقتی پیداش نکردم مهمونمونی
-فقط برای اینکه کمتر اینجا بمونی باید کمکم کنی
*با آت چیکار داری
-اونش به خودم مربوطه، کمک میکنی؟
*بستگی داره من دوستمو نمیفروشم
-چقدر با وفا بزار ببینیم اونم همینقدر با وفا هست یا نه
*چی میخوای
-شمارش
*اما آت شمارشو به کسی نمیده
-تو فرق داری، مگه نه
*...
-زود باش دیگه دختر خوبی باش
*خب .......... این شماشه ولی نمیدونم جواب میده یا نه
-افرین
کوک شماره آت رو گرفت ولی میدونست که جواب نمیده پس با گوشیه جینا زنگ زد و با زنگ دومی برداشت
+جینا سلام خوبی ببخشید نتونستم بیام کار داشتم
-اشکالی نداره
+تو....جینا کجاست(داد)
_نگران نباش حالش خوبه ولی شاید اگه نیایی دیگه خوب نباشه
+ عوضی ولش کن
_چیشد الان عوضیم تا دوسال پیش که مکان امنت بودم
+ خفه شو
-بهتره خودت با پای خودت بیایی تا اینکه من پیدات کنم . میدونی کار سختی نیست برام
+کجا ،کجا بیام؟
-ادرس میفرستم
کوک آدرسو فرستاد آت لباسشو پوشید (عکس میزارم فقط کتشو کوتاه فرض کنید🙃)سوار موتور شد و با تمام سرعت به سمت آدرس رفت ، وقتی رسید چند مین دم در عمارت وایساد
و بعد به سمت عمارت قدم بداشت وقتی نزدیک در شد در عمارت باز شد و رفت داخل و با چیزی که دید سرجاش خشکش زد
۸.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.