پارت ۴۹
پارت ۴۹
ددی_فاکر
کوک داشت سیگار میکشید و ب دستای لرزون ساناکو نگاه میکرد...
کوک:: چخبره ساناکو...
ساناکو:: چیزی نیست
کوک:: اما چشات یه چیز دیگه رو میگه،گندی زدی یا قراره...هوم؟!
ساناکو:: من خستم
کوک:: خسته؟! آها...
ساناکو:: میتونم برم؟!
کوک:: مرخصی
ساناکو زد بیرون
مطمئن بود همین یکی دو روزه کوک همچیو از سیر تا پیاز میفهمه...
تو فکر بود ک یکی از درای ورودی عمارت بزرگ کوک ک از شیشه کریستالی ساخته شده بود ریخت...
کوک زودی اومد بیرون...
کوک:: همه مسلح بشین،ساناکو چرا خشکت زده احمق؟؟؟
ساناکو ب خودش اومد و دووید سمت اتاقش
اصلحشو برداشت و زد بیرون
کلی آدم ریخته بود تو عمارت...
یوری:: چخبر شده؟!
@ مثل اینکه ریختن تو عمارت
ساناکو:: چرا وایسادین احمقا
+ جئون جونگ کوک ما محاصرت کردیم، یک،یا همین الان تسلیم میشی یا...
کوک:: گزینه دو بیا منو بکش
_ آیییششش گندت بزنن،عه رئیس
ساناکو با تیر رئیسشونو زد ک بعد شنیدن منفجر شدن چیزی اومد...
یوری:: بمب کار گذاشتن؟؟؟
ساناکو:: ن احمق نارنجکه
ریخته بودن تو هم و بزن بزن راه اندازی کردن...(جررم🗿😂)
کف عمارت بزرگ کوک پر خون بود
یکی بعد دیگری کشته میشد...
انگار تمومی نداشت
ب تعداد هردو گروه اضافه میشد...
@ افففف دوساعته همینجوری ادامه داره
ساناکو:: تا وقتی جون داری مقابله کن اهههه نفسم بند میاد
¥ جییییغغغغغغغ نههههههههه سوهوووووووووو
ساناکو:: چییی س..سوهووو😳
یوری:: ساناکو ساناکووو،س..سوهو کشته شد
ساناکو:: حققق..حق سوهو
ساناکو عصبی تر رفت بینشون و فقط شلیک میکرد
یهو کلی انفجار رخ داد ک عمارت داشت میریخت
همه داشتن میزدن بیرون
بعضیام گیر افتادن...
بارون گرفته بود و برقام قطع شد...
پرش زمانی
سه ساعت بعد...
@ خب! جئون جونگ کوک میبینی ک پنج گروه دیگه هم ب ما ملحق شدن
افرادتو از شهر فرستادی جاهای دیگه واسه ماموریت الآنم اونایی ک بودن کشته شدن
فقط ۵ نفرین،نمخای خود خاهی رو کنار بزاری و نزاری کشته شن؟!
& ما مرگ رو انتخاب میکنیم و کنار رئیس جئون میمونیم
$ ببینم اونا از کجا میدونن کل افرادمون تقریبا ماموریتن؟!
یوری:: چ..چمدونم
$ اینو میدونستن ک غافلگیرمون کردن!
کوک رفت جلو...
کوک:: منو میخاین؟!بیا بگیر منو!
کوک سمت یکی از رئیساشون شلیک کرد ک مرد...
+ کثاافته حرومزادههههههه
دوباره ریختن تو هم و شلیک میزدن...
چند مین بعد از باند مافیایی کوک...
فقط یوری و ساناکو و کوک زنده موندن...
کوک:: حِح! تا چند دقیقه دیگه همتون میرید ب جهنم!
یهو ساناکو برگشت سمت کوک و اسلحشو طرفش گرفت...
ساناکو:: جئون جونگ کوک تسلیم ما شو!...
❌❌🚫اصکی ممنوع🚫❌❌
ددی_فاکر
کوک داشت سیگار میکشید و ب دستای لرزون ساناکو نگاه میکرد...
کوک:: چخبره ساناکو...
ساناکو:: چیزی نیست
کوک:: اما چشات یه چیز دیگه رو میگه،گندی زدی یا قراره...هوم؟!
ساناکو:: من خستم
کوک:: خسته؟! آها...
ساناکو:: میتونم برم؟!
کوک:: مرخصی
ساناکو زد بیرون
مطمئن بود همین یکی دو روزه کوک همچیو از سیر تا پیاز میفهمه...
تو فکر بود ک یکی از درای ورودی عمارت بزرگ کوک ک از شیشه کریستالی ساخته شده بود ریخت...
کوک زودی اومد بیرون...
کوک:: همه مسلح بشین،ساناکو چرا خشکت زده احمق؟؟؟
ساناکو ب خودش اومد و دووید سمت اتاقش
اصلحشو برداشت و زد بیرون
کلی آدم ریخته بود تو عمارت...
یوری:: چخبر شده؟!
@ مثل اینکه ریختن تو عمارت
ساناکو:: چرا وایسادین احمقا
+ جئون جونگ کوک ما محاصرت کردیم، یک،یا همین الان تسلیم میشی یا...
کوک:: گزینه دو بیا منو بکش
_ آیییششش گندت بزنن،عه رئیس
ساناکو با تیر رئیسشونو زد ک بعد شنیدن منفجر شدن چیزی اومد...
یوری:: بمب کار گذاشتن؟؟؟
ساناکو:: ن احمق نارنجکه
ریخته بودن تو هم و بزن بزن راه اندازی کردن...(جررم🗿😂)
کف عمارت بزرگ کوک پر خون بود
یکی بعد دیگری کشته میشد...
انگار تمومی نداشت
ب تعداد هردو گروه اضافه میشد...
@ افففف دوساعته همینجوری ادامه داره
ساناکو:: تا وقتی جون داری مقابله کن اهههه نفسم بند میاد
¥ جییییغغغغغغغ نههههههههه سوهوووووووووو
ساناکو:: چییی س..سوهووو😳
یوری:: ساناکو ساناکووو،س..سوهو کشته شد
ساناکو:: حققق..حق سوهو
ساناکو عصبی تر رفت بینشون و فقط شلیک میکرد
یهو کلی انفجار رخ داد ک عمارت داشت میریخت
همه داشتن میزدن بیرون
بعضیام گیر افتادن...
بارون گرفته بود و برقام قطع شد...
پرش زمانی
سه ساعت بعد...
@ خب! جئون جونگ کوک میبینی ک پنج گروه دیگه هم ب ما ملحق شدن
افرادتو از شهر فرستادی جاهای دیگه واسه ماموریت الآنم اونایی ک بودن کشته شدن
فقط ۵ نفرین،نمخای خود خاهی رو کنار بزاری و نزاری کشته شن؟!
& ما مرگ رو انتخاب میکنیم و کنار رئیس جئون میمونیم
$ ببینم اونا از کجا میدونن کل افرادمون تقریبا ماموریتن؟!
یوری:: چ..چمدونم
$ اینو میدونستن ک غافلگیرمون کردن!
کوک رفت جلو...
کوک:: منو میخاین؟!بیا بگیر منو!
کوک سمت یکی از رئیساشون شلیک کرد ک مرد...
+ کثاافته حرومزادههههههه
دوباره ریختن تو هم و شلیک میزدن...
چند مین بعد از باند مافیایی کوک...
فقط یوری و ساناکو و کوک زنده موندن...
کوک:: حِح! تا چند دقیقه دیگه همتون میرید ب جهنم!
یهو ساناکو برگشت سمت کوک و اسلحشو طرفش گرفت...
ساناکو:: جئون جونگ کوک تسلیم ما شو!...
❌❌🚫اصکی ممنوع🚫❌❌
۴۰.۶k
۰۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.