داشتم با تو گرم می شدم
💫
داشتم با تو گرم می شدم
که زمین تاب نیاورد
مرا سوار بر یخ ،
از قطب آغوشت
کند و آورد شهر
شکلم کمی شبیه آدم ها شده بود اما
هر کس مرا تک و تنها می دید
بی خیال اصل حالم
با طعنه هی می گفت
خرس گنده چرا زن نمی گیری؟
خسته از حرف ها
منِ حیوان
کم آوردم و آخرش
تن به یک نفر دادم
یک نفر که شباهتش به تو،
تنها سفیدی تن پوش بود
یک نفر که با خودش تخت هم آورد
تختی آشنا که برای هر دو مان جا داشت
تختی که انگار
قطعه ای بزرگ تر از همان کوهی بود
که مرا از تو
تو را از من ِ بی نوا
جدا کرد.
حالا همه بی خبر از
سوز و سرمای بین ما
لب به تکرار گشوده باز می گویند،
شما خرس های گنده خجالت نمی کشید؟
بجنبید بابا
بچه نمک زندگی مشترک است.
دارم فکر می کنم
به اشک های شوری که آن روز ریختیم
به نمک
به یخ
به خرس هایی که زنم از اتاق آویخته
خرس هایی که درد مرا تازه می کنند
دارم فکر می کنم
به حرف هایی که
مثل من
تمامی ندارند...
#محمد
داشتم با تو گرم می شدم
که زمین تاب نیاورد
مرا سوار بر یخ ،
از قطب آغوشت
کند و آورد شهر
شکلم کمی شبیه آدم ها شده بود اما
هر کس مرا تک و تنها می دید
بی خیال اصل حالم
با طعنه هی می گفت
خرس گنده چرا زن نمی گیری؟
خسته از حرف ها
منِ حیوان
کم آوردم و آخرش
تن به یک نفر دادم
یک نفر که شباهتش به تو،
تنها سفیدی تن پوش بود
یک نفر که با خودش تخت هم آورد
تختی آشنا که برای هر دو مان جا داشت
تختی که انگار
قطعه ای بزرگ تر از همان کوهی بود
که مرا از تو
تو را از من ِ بی نوا
جدا کرد.
حالا همه بی خبر از
سوز و سرمای بین ما
لب به تکرار گشوده باز می گویند،
شما خرس های گنده خجالت نمی کشید؟
بجنبید بابا
بچه نمک زندگی مشترک است.
دارم فکر می کنم
به اشک های شوری که آن روز ریختیم
به نمک
به یخ
به خرس هایی که زنم از اتاق آویخته
خرس هایی که درد مرا تازه می کنند
دارم فکر می کنم
به حرف هایی که
مثل من
تمامی ندارند...
#محمد
- ۴۴۳
- ۱۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط