پوستش امروز کنده شده بود دو تا تلاش برای خودکشی کرد که هر

پوستش امروز کنده شده بود دو تا تلاش برای خودکشی کرد که هردوش ناموفق بود و کونیکیدا هم اینقدر عصبانی شد که زورش کرد کاراشو عین آدم انجام بده دازای خسته و مرده میرسه خونه...*

وقتی دستش روی دستگیره در رفت توی تاریکی لبخندی به خودش زد نشونی از این یادآوری که دیگه مثل قبلا با یه خونه خالی و مرده مواجه نمیشه

در رو باز میکنه و تو رو میبینه که توی آشپزخونه ای یه تیشرت بلند پوشیده بودی موهات رو گوجه ای بسته بودی و
داشتی آشپزی میکردی با خودت آهنگ زمزمه میکردی و متوجه اومدن دازای نشدی دازای با خودش نیشخند میزنه و دلش برای دیدن اون قیافه ترسیده غنج میره یواش یواش از پشتت نزدیکت میشه و یهو محکم از پشت بغلت میکنه

جیغ میزنی و برمیگردی تا با ملاقه تو دستت مزاحم رو بزنی ولی وقتی به جای صورت ماسک زده یه مزاحم دازای رو میبینی که داره از خنده نصف میشه شروع میکنی به غرغر

تو: مجبوری همینجوری بیای تو؟ چرا مثل آدمیزاد نمیای تو خونه سکته کردم

دازای لبخند میزنه و انگشت اشاره اش رو جلو میاره و چند تار از موهات رو دور انگشتش میپیچه..*

دازای: دیدن قیافه ترسیدت و بعدش قیافه غرغروت واقعا ارزشش رو داره

آهی میکشی و به دازای اجازه میدی تورو توی آ.غ.و.ش.ش ف.ر.و ببره و عطر موهات رو استشناق کنه دازای توی موهات نفس عمیقی میکشه و چشمانش رو میبنده و صداش حتی ملایم تر از قبل میشه... نجوایی از ته قلب...

"فقط احساس بوی موهات برای از بین رفتن تمام خستگیام كافيه ..❤️‍🔥✨"
دیدگاه ها (۴)

ماموریتای امروزش خیلی سخت بودن مافیا کشته های نسبتا زیادی تو...

تک پارتی #بانوی_مخفیانه_ی_من انداختن پرونده * {انگار باز بای...

دازای :چه بوی غیر اشنایی..یچیزی بین خاک خیس و قهوه تلخ...نمی...

• چویا :از مامورای تازه کار مافیای بندر بودم که موری سان تصم...

سناریو دازای پارت ۲

تهیونگ: پس بخواب ات: باشه میرسین به خونه و تهیونگ ماشین رو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط