*شیلان*
*شیلان*
هیرسا:
از معده درد داشتم می مردم از تخت اومدم پایین واز اتاق اومدم بیرون برفی اومد بین پاهام از ترس اون ونشی نمی تونستم بهش بگم شیلان
- برو کنار برفی
رفتم آب زدم به صورتم ورفتم آشپزخونه هنوز میزهمونجوری بود در یخچالو باز کردم یه ظرف سالاد ماکارونی بود نشستم پشت میز ومی خوردم
- کی گفت سالاد منو بخوری
برگشتم نگاش کردم ظرف سالاد رو برداشت
- شیلان گشنمه
شیلان : به نگین جونت بگو برات غذا درست کنه
- بابا نگین گو خورده اومده اینجا بده شیلان به خدا گشنمه نخورم حالم بد میشه
شیلان : این همه غذا هست بخور
- اینا که مونده بده
شیلان : نچ
لبه ای کانتر نشست ومشغول خوردن شد
- خیلی نامردی
شیلان : زنگ بزن بخدا میاد
- می زنم هان
شیلان : اوق ...
- کوفت
خندم گرفت بلند شدم متوجه نشد ظرف سالاد رو ازدستش کشیدم جیغ زد ولی دیر شده بودولی مگه کنه ول می کرد
- بابا چقدر خسیسی تو بیا
ظرفوتقریباکوبوندم تو سینش
شیلان : آآآییییی
- خسیس
یه لقمه نون پنیر گرفتم با چای خوردم ولی درد معدم آروم نمی شدرفتم اتاقم لباس پوشیدم باید می رفتم دکتر اومدم بیرون شیلان با دیدنم گفت : گجا میری ؟!
- به تو چه
شیلان : خوب کار داشتم تو که دیروز منو نبردی خرید
- تو خسیسم به من سالاد ندادی
شیلان : بیام
- بدو عجله دارم
نشستم رو مبل وسرم با گوشی گرم کردم
- من آماده ام
برگشتم نگاش کردم خوشم میومد تیپ بیرونش بدون نقص بود ومثله تو خونه نبود
- شناسنامه اتم بیار
شیلان : چرا می خوای زنت بشم
- عمرا مگه دیونم
شیلان : دلتم بخواد بیشعور
- یه بار دیگه این حرفو زدی خودت می دونی شیلان
- از بس همونی دیگه ....
با اخم نگاش کردم شناسنامه اشو از تو کیفش دراورد وگفت : باهامه نامزاد خوشگل چشم وزقی من
- به همین خیال باش
شیلان : همچنین
- عمرا این همه زن ودختر تو زردک بد اخلاق ...به قول خودت اوق
شیلان : اوق اره ؟؟؟
- اره
شیلان دور ورشو نگاه می کرد
- بیا شیلان از این به بعد بلایی سرم اوردی چند برابرش می گیری
- چی
لبخند زدم وگفتم : هر کاری کردی
پرید وگونه ام رو بوسید وگفت : چند برابرشو بده
- عمرا...فکر کردی بوسیدمت خبریه
شیلان : حوس باز
- پایین منتظرتم
شیلان : به مرد بودنت شک دارم
با اخم برگشتم نگاش کردم خدایا این دختر دیگه چه موجودی بود حرف هاش بدون فکر می گفت یا قصدی داشت ؟؟؟!!!!
هیرسا:
از معده درد داشتم می مردم از تخت اومدم پایین واز اتاق اومدم بیرون برفی اومد بین پاهام از ترس اون ونشی نمی تونستم بهش بگم شیلان
- برو کنار برفی
رفتم آب زدم به صورتم ورفتم آشپزخونه هنوز میزهمونجوری بود در یخچالو باز کردم یه ظرف سالاد ماکارونی بود نشستم پشت میز ومی خوردم
- کی گفت سالاد منو بخوری
برگشتم نگاش کردم ظرف سالاد رو برداشت
- شیلان گشنمه
شیلان : به نگین جونت بگو برات غذا درست کنه
- بابا نگین گو خورده اومده اینجا بده شیلان به خدا گشنمه نخورم حالم بد میشه
شیلان : این همه غذا هست بخور
- اینا که مونده بده
شیلان : نچ
لبه ای کانتر نشست ومشغول خوردن شد
- خیلی نامردی
شیلان : زنگ بزن بخدا میاد
- می زنم هان
شیلان : اوق ...
- کوفت
خندم گرفت بلند شدم متوجه نشد ظرف سالاد رو ازدستش کشیدم جیغ زد ولی دیر شده بودولی مگه کنه ول می کرد
- بابا چقدر خسیسی تو بیا
ظرفوتقریباکوبوندم تو سینش
شیلان : آآآییییی
- خسیس
یه لقمه نون پنیر گرفتم با چای خوردم ولی درد معدم آروم نمی شدرفتم اتاقم لباس پوشیدم باید می رفتم دکتر اومدم بیرون شیلان با دیدنم گفت : گجا میری ؟!
- به تو چه
شیلان : خوب کار داشتم تو که دیروز منو نبردی خرید
- تو خسیسم به من سالاد ندادی
شیلان : بیام
- بدو عجله دارم
نشستم رو مبل وسرم با گوشی گرم کردم
- من آماده ام
برگشتم نگاش کردم خوشم میومد تیپ بیرونش بدون نقص بود ومثله تو خونه نبود
- شناسنامه اتم بیار
شیلان : چرا می خوای زنت بشم
- عمرا مگه دیونم
شیلان : دلتم بخواد بیشعور
- یه بار دیگه این حرفو زدی خودت می دونی شیلان
- از بس همونی دیگه ....
با اخم نگاش کردم شناسنامه اشو از تو کیفش دراورد وگفت : باهامه نامزاد خوشگل چشم وزقی من
- به همین خیال باش
شیلان : همچنین
- عمرا این همه زن ودختر تو زردک بد اخلاق ...به قول خودت اوق
شیلان : اوق اره ؟؟؟
- اره
شیلان دور ورشو نگاه می کرد
- بیا شیلان از این به بعد بلایی سرم اوردی چند برابرش می گیری
- چی
لبخند زدم وگفتم : هر کاری کردی
پرید وگونه ام رو بوسید وگفت : چند برابرشو بده
- عمرا...فکر کردی بوسیدمت خبریه
شیلان : حوس باز
- پایین منتظرتم
شیلان : به مرد بودنت شک دارم
با اخم برگشتم نگاش کردم خدایا این دختر دیگه چه موجودی بود حرف هاش بدون فکر می گفت یا قصدی داشت ؟؟؟!!!!
۵.۷k
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.