*شیلان*
*شیلان*
شیلان:
منتظر پشت در نشستم با صدای آسانسوربرگشتم دخترخونه روبه روی بود اومد جلو وگفت : عزیزم چرا اینجا نشستی
- فکر کنم پشت در موندم وهیرسا نیست
دختره : تو پارکینگ بود الان میاد
خودمو مظلوم کردم هیرسای بیشعور عذاب وجدان بگیره
سرمو گذاشتم رو زانوهام خندم گرفته بود با صدای در آسانسور لبمو گاز گرفتم
- شیلان
سرمو بلند کردم متعجب گفت : کی اومدی ؟
- یه یک ساعتی
نگاهی بهم انداخت وگفت : یه ربع نیست رفتم بیرون دروغگو
- خواستم خودمو لوس کنم دیگه
سری به نشونه تعصف تکون داد وبا کلید در روباز کرد با هم رفتیم داخل من رفتم اتاقم لباس پوشیدم ولی چون حوصله تی اخم تخم هیرسا رو نداشتم یه دست لباس سِت خرگوشی پوشیدم رو کلاهشم گوش داشت رفتم تو آشپزخونه وای خدا رو شکر قابلمه رو گاز بود
هیرسا اومد تو آشپزخونه شیشه اب از یخچال دراورد وگفت : علی رو از کجا می شناسی
برگشتم نگاش کردم وگفتم : مگه تو می شناسیش ؟!
هیرسا : قبلا اینجا بودن همسایه رو به روم بودن
- چند سال اینجای؟!
هیرسا : اینجا خونه امه
- یعنی اجاره نیست
هیرسا نگاهی بهم انداخت وگفت : چه با مزه شدی
- کی اومدی اینجا
هیرسا : یه هفت سالی میشه
- مگه خونه ای خاله ات نبودی بعد پول اینا رو از کجا اوردی
هیرسا : گشنمه ...تو فضولی
- گشنته
هیرسا : برو اونور
- هنوز نهار نخوردی ؟!
هیرسا : نه
نگاش کردم رو کالر لباسش رژ لب بود رفتم نزدیک وگفتم : این چیه
دستی بهش کشیدم دستم صورتی شد
- اووووف خیلی استفاده کرده سرب خوب نیست هان
هیرسا : تو فضولی
- نه دلم برات می سوزه این همه سرب می خوری
اخمی کرد وگفت : تو چرا انقدر پررویی
- چی من پروه از اینکه نگرا....
دستمو کنار زد وگفت : خودت که سه کیلو ارایش کردی
- کجا ارایش کردم
هیرسا : همین الان چقدر زدی
- نزدم
هیرسا : زدی
- نزدم ....
هیرسا انگشت شصتشو رو لبم کشید وگفت : خوب از این مدت دارها زدی چی میگن ۲۴ ساعته
خندیدم وگفتم : خوب بلدی هان من رژ لب نزدم نگاه کن
رو انگشت پاهام وایسادم وزل زدم تو چشاش تو چشام نگاه کرد بعد لبامو
- دیدی ر.....
با حس لباش رو لبم جا خوردم پر رو پرو منم بوسیدمش چیزی که می خواستم اتفاق بیفته این دومین بار بود یکی منو می بوسید اونم هیرسا ولی دفه ای اول اصلا حسی نداشتیم ولی الان نه انقدر قشنگ می بوسید ؟؟؟!!!!!
من زودتر کنار کشیدم کشدار نفس می کشید
- راضی شدی رژ لب نزدم
انگار شوکه بود از کار خودش با اینکه ضربان قلبم رو هزار بود ولی به روی خودم نیاوردم واز رو نرفتم
هیرسا: چرا برات انقدر عادیه ؟؟؟!!!
- چی ؟!
اخم کرد وگفت : چی ؟؟؟!!!! تو منو بوسیدی
- تو بوسیدی
هیرسا : اولین بارت نیست پس
شیلان:
منتظر پشت در نشستم با صدای آسانسوربرگشتم دخترخونه روبه روی بود اومد جلو وگفت : عزیزم چرا اینجا نشستی
- فکر کنم پشت در موندم وهیرسا نیست
دختره : تو پارکینگ بود الان میاد
خودمو مظلوم کردم هیرسای بیشعور عذاب وجدان بگیره
سرمو گذاشتم رو زانوهام خندم گرفته بود با صدای در آسانسور لبمو گاز گرفتم
- شیلان
سرمو بلند کردم متعجب گفت : کی اومدی ؟
- یه یک ساعتی
نگاهی بهم انداخت وگفت : یه ربع نیست رفتم بیرون دروغگو
- خواستم خودمو لوس کنم دیگه
سری به نشونه تعصف تکون داد وبا کلید در روباز کرد با هم رفتیم داخل من رفتم اتاقم لباس پوشیدم ولی چون حوصله تی اخم تخم هیرسا رو نداشتم یه دست لباس سِت خرگوشی پوشیدم رو کلاهشم گوش داشت رفتم تو آشپزخونه وای خدا رو شکر قابلمه رو گاز بود
هیرسا اومد تو آشپزخونه شیشه اب از یخچال دراورد وگفت : علی رو از کجا می شناسی
برگشتم نگاش کردم وگفتم : مگه تو می شناسیش ؟!
هیرسا : قبلا اینجا بودن همسایه رو به روم بودن
- چند سال اینجای؟!
هیرسا : اینجا خونه امه
- یعنی اجاره نیست
هیرسا نگاهی بهم انداخت وگفت : چه با مزه شدی
- کی اومدی اینجا
هیرسا : یه هفت سالی میشه
- مگه خونه ای خاله ات نبودی بعد پول اینا رو از کجا اوردی
هیرسا : گشنمه ...تو فضولی
- گشنته
هیرسا : برو اونور
- هنوز نهار نخوردی ؟!
هیرسا : نه
نگاش کردم رو کالر لباسش رژ لب بود رفتم نزدیک وگفتم : این چیه
دستی بهش کشیدم دستم صورتی شد
- اووووف خیلی استفاده کرده سرب خوب نیست هان
هیرسا : تو فضولی
- نه دلم برات می سوزه این همه سرب می خوری
اخمی کرد وگفت : تو چرا انقدر پررویی
- چی من پروه از اینکه نگرا....
دستمو کنار زد وگفت : خودت که سه کیلو ارایش کردی
- کجا ارایش کردم
هیرسا : همین الان چقدر زدی
- نزدم
هیرسا : زدی
- نزدم ....
هیرسا انگشت شصتشو رو لبم کشید وگفت : خوب از این مدت دارها زدی چی میگن ۲۴ ساعته
خندیدم وگفتم : خوب بلدی هان من رژ لب نزدم نگاه کن
رو انگشت پاهام وایسادم وزل زدم تو چشاش تو چشام نگاه کرد بعد لبامو
- دیدی ر.....
با حس لباش رو لبم جا خوردم پر رو پرو منم بوسیدمش چیزی که می خواستم اتفاق بیفته این دومین بار بود یکی منو می بوسید اونم هیرسا ولی دفه ای اول اصلا حسی نداشتیم ولی الان نه انقدر قشنگ می بوسید ؟؟؟!!!!!
من زودتر کنار کشیدم کشدار نفس می کشید
- راضی شدی رژ لب نزدم
انگار شوکه بود از کار خودش با اینکه ضربان قلبم رو هزار بود ولی به روی خودم نیاوردم واز رو نرفتم
هیرسا: چرا برات انقدر عادیه ؟؟؟!!!
- چی ؟!
اخم کرد وگفت : چی ؟؟؟!!!! تو منو بوسیدی
- تو بوسیدی
هیرسا : اولین بارت نیست پس
۹.۰k
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.