وقتی از پرورشگاه آورده بودت
وقتی از پرورشگاه آورده بودت
پارت ۱۲
با صدای دکتر از خاب بلند شدم
/خوبی دخترم ؟
+ شما دکتر هستید
/ اره
+ میتونی کمکم کنی فرار کنم
/ کاری از دست من ساخته نیس
ولی بزار اول زحمت رو باندپیچی کنم
+ باش
/ دخترم پریود شدی ؟
+ اره
/ اولین بارت ک نیست ؟
+ اولین بارمه
/شانس آوردی چون
من همیشه بخاطر مریض هام همه چی همرام هست بیا از اینا میتونی استفاده کنی
+ خیلی ممنون ( سرش رو انداخته پایین)
/ نیاز نیست خجالت بکشی دخترم اینا عادیه
+ ( لبخند میزنه)
بعد از اینکه سرم رو باندپیچی کرد
رفتم سر کمد لباس
همه چی بود داخلش حتی لباس زیر هم گذاشته بود
ی دس لباس راحتی برداشتم
میخواستم برم حموم
ولی میدونم نباید برم
ولی خوب لازمه ی آب رو خودم بریم
رفتم حموم آمدم بیرون سشوار هم هست
با سشوار موهام رو خشک کردم
و لباسم رو پوشیدم
رو تخت دراز کشیدم ساعت ۶ صب بود
نمیدونم چرا تا الان بیدارم
ن بیدار نبودم منو دزدیه بودن و من الان ب هوش آمدم
این درستش بود
کم کم خابم برد
یکی داشت صدام میکرد بلند شدم
همون مرد دیشبی بود یا همون تام
∆ بلند شو وقته نهار ه
بلند شدم دستام رو رو چشمام مالیدم مو هام رو بالا زدم نگا ب ساعت کردم
ساعت ۱۲ ظهر بود
+ من گشنم نیس
∆گفتم بلند شو
+ منم گفتم خفه شو
∆اصلا نظرت چیه ب جای نهار تورو بخورم
+ برو گمشو بابا حوصلت رو ندارم
داشتم زیر چشمی نگاش میکردم
زانوهاش رو گذاشت لبه ی تخت دستش رو دور کمرم حلقه کردم من الان صاف رو تخت خوابیده بودم
روم خیمه زد
+ بلند شو سریع
∆ من نظرت رو پرسیدم ولی تو جوابی ندادی
همیشه سکوت نشانه ی رضایت است
میدونی دیگه
+گفتم بلند شو
با ی دستش دوتا دستام رو بالای سرم نگه داشت با دست دیگش داشت دکمه های لباسم رو باز میکرد
من ک سوتین بر نکرده بودم یعنی بیشتر بهش نیاز نداشتم
لباسم رو از تنم در آورده بود
من فقط ی شورتک ک با لباسم ست بود پام بود
∆میخام مال خودم کنمت
+ گمشو اون ورررر ... با گریه
داشتم حرف میزدم ک ی دفعه لباش رو رو لبام گذاشت گریم شدید تر شد جوری ک مزه ی شور اشکام رو میتونستم بچشم
خودش رو ازم جدا کردم اون دست لعنتیش رو روی بدنم میکشید
شورتک رو از پام در اورد با کمربندش دستام رو ب تخت بست
شلوار خودش هم در اورد
+ تورو خدا بهم رحم کن من پریودم این بار اولمه... با گریه
∆ بهتر میتونم طعم خونت رو هم بچشم
من واقعا نمیدونستم چیکار کنم فق پاهام رو بسته بدم و توی خودم جمع کرده بودم
از توی جیب شلوارش ی کاندوم برداشت
او گذاشت سر اون کیریی ک کیره
آمد نزدیم پاهام رو باز کرد شورتی ک پام بود هم در اورد الان من لخت لخت بودم
اون لعنتی رو تنظیم کرد
+ نننهههه توروخدااا... گریه شدید
آمد حرکت اول رو بزنه در باز شد
تماممممم
پارت ۱۲
با صدای دکتر از خاب بلند شدم
/خوبی دخترم ؟
+ شما دکتر هستید
/ اره
+ میتونی کمکم کنی فرار کنم
/ کاری از دست من ساخته نیس
ولی بزار اول زحمت رو باندپیچی کنم
+ باش
/ دخترم پریود شدی ؟
+ اره
/ اولین بارت ک نیست ؟
+ اولین بارمه
/شانس آوردی چون
من همیشه بخاطر مریض هام همه چی همرام هست بیا از اینا میتونی استفاده کنی
+ خیلی ممنون ( سرش رو انداخته پایین)
/ نیاز نیست خجالت بکشی دخترم اینا عادیه
+ ( لبخند میزنه)
بعد از اینکه سرم رو باندپیچی کرد
رفتم سر کمد لباس
همه چی بود داخلش حتی لباس زیر هم گذاشته بود
ی دس لباس راحتی برداشتم
میخواستم برم حموم
ولی میدونم نباید برم
ولی خوب لازمه ی آب رو خودم بریم
رفتم حموم آمدم بیرون سشوار هم هست
با سشوار موهام رو خشک کردم
و لباسم رو پوشیدم
رو تخت دراز کشیدم ساعت ۶ صب بود
نمیدونم چرا تا الان بیدارم
ن بیدار نبودم منو دزدیه بودن و من الان ب هوش آمدم
این درستش بود
کم کم خابم برد
یکی داشت صدام میکرد بلند شدم
همون مرد دیشبی بود یا همون تام
∆ بلند شو وقته نهار ه
بلند شدم دستام رو رو چشمام مالیدم مو هام رو بالا زدم نگا ب ساعت کردم
ساعت ۱۲ ظهر بود
+ من گشنم نیس
∆گفتم بلند شو
+ منم گفتم خفه شو
∆اصلا نظرت چیه ب جای نهار تورو بخورم
+ برو گمشو بابا حوصلت رو ندارم
داشتم زیر چشمی نگاش میکردم
زانوهاش رو گذاشت لبه ی تخت دستش رو دور کمرم حلقه کردم من الان صاف رو تخت خوابیده بودم
روم خیمه زد
+ بلند شو سریع
∆ من نظرت رو پرسیدم ولی تو جوابی ندادی
همیشه سکوت نشانه ی رضایت است
میدونی دیگه
+گفتم بلند شو
با ی دستش دوتا دستام رو بالای سرم نگه داشت با دست دیگش داشت دکمه های لباسم رو باز میکرد
من ک سوتین بر نکرده بودم یعنی بیشتر بهش نیاز نداشتم
لباسم رو از تنم در آورده بود
من فقط ی شورتک ک با لباسم ست بود پام بود
∆میخام مال خودم کنمت
+ گمشو اون ورررر ... با گریه
داشتم حرف میزدم ک ی دفعه لباش رو رو لبام گذاشت گریم شدید تر شد جوری ک مزه ی شور اشکام رو میتونستم بچشم
خودش رو ازم جدا کردم اون دست لعنتیش رو روی بدنم میکشید
شورتک رو از پام در اورد با کمربندش دستام رو ب تخت بست
شلوار خودش هم در اورد
+ تورو خدا بهم رحم کن من پریودم این بار اولمه... با گریه
∆ بهتر میتونم طعم خونت رو هم بچشم
من واقعا نمیدونستم چیکار کنم فق پاهام رو بسته بدم و توی خودم جمع کرده بودم
از توی جیب شلوارش ی کاندوم برداشت
او گذاشت سر اون کیریی ک کیره
آمد نزدیم پاهام رو باز کرد شورتی ک پام بود هم در اورد الان من لخت لخت بودم
اون لعنتی رو تنظیم کرد
+ نننهههه توروخدااا... گریه شدید
آمد حرکت اول رو بزنه در باز شد
تماممممم
۵۲۸
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.