کاش به دنیا نمیومدم
فصل 2 پارت 16
رفتم تو دستشویی گذاشتمش بعدش یه نگا تو آینه به خودم کردم یه تینت کمرنگ زدمو رفتم پایین دوباره با متانت راه رفتم که رسیدم دیدم تهیونگ غذاشو تموم کرده و داره میره
+هوی تو سفارش کردم که چقدر بکشن برو هر غذایی که میخوایو بگو ولی اندازش همونیه که من گفتم و تو مجبوری همشو بخوری نصفه هم نزارش
-باشه . اممممم یعنی هر غذایی بخوام هست؟ یعنی پاستا دارید؟!
+نه
-خبببب سیب زمینی سرخ کرده چی
+نه
-برنج خالی
+نه
-پس چیه
+فقط یدونه استیکه یدونه هم ماهی
-وا خب پس چرا میگی هر غذایی دوست داری انتخاب کن
+عه بی ادب
اینو که گفت یونگی قاشق به دست خنده تو گلویی کرد
+هوی تو چرا میخندی
*هیچی
دوباره برگشت سمت منو گفت
+آیا انتخاب کردن بین تو چیز انتخاب نیست
-🌝🌝اوکی
+برو بلومبون دیگه
-باشه🙂
رفتمو با ده بیست سی استیکو انتخاب کردم بعد برام کشیدن و اومدم نشستم رو صندلی رو بروی یونگی
*امممممم میگم میدونی که فردا باید بری اون زنه رو ببینی
-آره میدونم ولی دیگه نمی خوام
*چرا
-ترجیح میدم نبینمش
*امممم خب هر جور راحتی
-راستی تو رابطت با اون چی بود
*می خواست سهام یکی از شرکتای بابامو بخره و خب هر کی جای ما باشه تحقیق میکنه ببینه طرف کیه چون اون شرکت واقعا خواصه و خب ما بعد تحقیقات فهمیدیم طرف هزار تا چهره متفاوت داره
-آره منم دیدم کلی شناسنامه با اسمای متفاوت داره
*هوم دو رو نیست چل تیکس
یه خنده ای کردمو سرمو انداختم پایین و گوشتو بریدم بعد با چنگال گذاشتم داخل دهنم و احساس مردم خونه جو آرومی داره زیر چشمی به یونگی نگا کردم دیدم غذا نمی خوره و دست به سینه لم داده به صندلیو زل زده به من
ادامه دارد.....
رفتم تو دستشویی گذاشتمش بعدش یه نگا تو آینه به خودم کردم یه تینت کمرنگ زدمو رفتم پایین دوباره با متانت راه رفتم که رسیدم دیدم تهیونگ غذاشو تموم کرده و داره میره
+هوی تو سفارش کردم که چقدر بکشن برو هر غذایی که میخوایو بگو ولی اندازش همونیه که من گفتم و تو مجبوری همشو بخوری نصفه هم نزارش
-باشه . اممممم یعنی هر غذایی بخوام هست؟ یعنی پاستا دارید؟!
+نه
-خبببب سیب زمینی سرخ کرده چی
+نه
-برنج خالی
+نه
-پس چیه
+فقط یدونه استیکه یدونه هم ماهی
-وا خب پس چرا میگی هر غذایی دوست داری انتخاب کن
+عه بی ادب
اینو که گفت یونگی قاشق به دست خنده تو گلویی کرد
+هوی تو چرا میخندی
*هیچی
دوباره برگشت سمت منو گفت
+آیا انتخاب کردن بین تو چیز انتخاب نیست
-🌝🌝اوکی
+برو بلومبون دیگه
-باشه🙂
رفتمو با ده بیست سی استیکو انتخاب کردم بعد برام کشیدن و اومدم نشستم رو صندلی رو بروی یونگی
*امممممم میگم میدونی که فردا باید بری اون زنه رو ببینی
-آره میدونم ولی دیگه نمی خوام
*چرا
-ترجیح میدم نبینمش
*امممم خب هر جور راحتی
-راستی تو رابطت با اون چی بود
*می خواست سهام یکی از شرکتای بابامو بخره و خب هر کی جای ما باشه تحقیق میکنه ببینه طرف کیه چون اون شرکت واقعا خواصه و خب ما بعد تحقیقات فهمیدیم طرف هزار تا چهره متفاوت داره
-آره منم دیدم کلی شناسنامه با اسمای متفاوت داره
*هوم دو رو نیست چل تیکس
یه خنده ای کردمو سرمو انداختم پایین و گوشتو بریدم بعد با چنگال گذاشتم داخل دهنم و احساس مردم خونه جو آرومی داره زیر چشمی به یونگی نگا کردم دیدم غذا نمی خوره و دست به سینه لم داده به صندلیو زل زده به من
ادامه دارد.....
۶.۲k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.