★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت۳۳...
_اینجوری.. حالا بازش کن توی ظرف!
جونگکوک تخم مرغ توی دستشو خیلی آروم توی ظرف باز کرد و لبخند رضایت بخشی به تهیونگ زد و بقیه تخم مرغا رو به درستی توی ظرف شکوند.
_آفرین، سرعت یادگیریت حرف نداره!
تهیونگ سریع شکر و کره آب شده رو روی مواد ریخت و از جونگکوک که با چشاش دنبالش میکرد خواست یه پیمونه شیر روی مواد بریزه و خودش همزن برقی رو توی برق زد و خیلی آروم توی ظرف گذاشت و یه نیم نگاه به گوشیش و بعد به جونگکوک که داشت با دقت نگاه همزن برقی میکرد کرد.
_میتونی دوتا پیمونه آرد و یه قاشق بکینگ پودر و وانیل رو باهم قاطی کنی؟
×چشممم تهیونگی!
نفسشو برای اینکه جونگکوک ازش همزن برقی رو نخواسته بیرون داد.
دکمشو زد و همینطور که مواد رو مخلوط میکرد گوشاش پر از صدای همزن شده بود و چند ثانیه بعد ظرف آردی کنار دستش گذاشته شد.
دکمه رو و به جونگکوکی که تمام تیشرتش و کابینت رو بخاطر پیمونه گرفتن آردی کرده بود نگاه کرد.
_درست انجام دادی؟
×اره دوتا پیمونه آرد و یه قاشق از هرکدوم از اون پودر سفیدا !
_امیدوارم حالا بیا آردو آروم آروم اضافه کن تا من هم بزنم.
×نمیشه من هم بزنم؟! لطفااا لطفااااا!
به صورت ملتمس جونگکوک نگاه کرد و نفسشو هوفی بیرون داد و از پیش ظرف کنار رفت و جونگکوک ذوق زده همزنو توی دستش گرفت و منتظر به تهیونگ نگاه کرد تا بیادو آردو به مواد اضافه کنه تهیونگ خیلی آروم و با دقت آردو به مواد اضافه کرد.
_یهو درجه رو روی آخر نزا _
قبل از اینکه حرفشو کامل کنه جونگکوک درجه رو روی آخر گذاشت و آرد به اطراف و صورت تهیونگ و صورت خودش پخش شد و صدای ناله جونگکوک بالا رفت!
×همزنتونم خرابه تهیونگی!!!
دستشو به صورت آردیش کشید و نفس عمیقی کشید.
ادامه دارد...
لایک و حمایت فراموش نشه کوچولوعا 🤏🏻👶🏻❤️
پارت۳۳...
_اینجوری.. حالا بازش کن توی ظرف!
جونگکوک تخم مرغ توی دستشو خیلی آروم توی ظرف باز کرد و لبخند رضایت بخشی به تهیونگ زد و بقیه تخم مرغا رو به درستی توی ظرف شکوند.
_آفرین، سرعت یادگیریت حرف نداره!
تهیونگ سریع شکر و کره آب شده رو روی مواد ریخت و از جونگکوک که با چشاش دنبالش میکرد خواست یه پیمونه شیر روی مواد بریزه و خودش همزن برقی رو توی برق زد و خیلی آروم توی ظرف گذاشت و یه نیم نگاه به گوشیش و بعد به جونگکوک که داشت با دقت نگاه همزن برقی میکرد کرد.
_میتونی دوتا پیمونه آرد و یه قاشق بکینگ پودر و وانیل رو باهم قاطی کنی؟
×چشممم تهیونگی!
نفسشو برای اینکه جونگکوک ازش همزن برقی رو نخواسته بیرون داد.
دکمشو زد و همینطور که مواد رو مخلوط میکرد گوشاش پر از صدای همزن شده بود و چند ثانیه بعد ظرف آردی کنار دستش گذاشته شد.
دکمه رو و به جونگکوکی که تمام تیشرتش و کابینت رو بخاطر پیمونه گرفتن آردی کرده بود نگاه کرد.
_درست انجام دادی؟
×اره دوتا پیمونه آرد و یه قاشق از هرکدوم از اون پودر سفیدا !
_امیدوارم حالا بیا آردو آروم آروم اضافه کن تا من هم بزنم.
×نمیشه من هم بزنم؟! لطفااا لطفااااا!
به صورت ملتمس جونگکوک نگاه کرد و نفسشو هوفی بیرون داد و از پیش ظرف کنار رفت و جونگکوک ذوق زده همزنو توی دستش گرفت و منتظر به تهیونگ نگاه کرد تا بیادو آردو به مواد اضافه کنه تهیونگ خیلی آروم و با دقت آردو به مواد اضافه کرد.
_یهو درجه رو روی آخر نزا _
قبل از اینکه حرفشو کامل کنه جونگکوک درجه رو روی آخر گذاشت و آرد به اطراف و صورت تهیونگ و صورت خودش پخش شد و صدای ناله جونگکوک بالا رفت!
×همزنتونم خرابه تهیونگی!!!
دستشو به صورت آردیش کشید و نفس عمیقی کشید.
ادامه دارد...
لایک و حمایت فراموش نشه کوچولوعا 🤏🏻👶🏻❤️
۶.۱k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.