موضوعاولین ملاقات

موضوع:اولین ملاقات
کارکتر:دازای (مافیایی)
اسم دوستت:مارلی
اینجا به جای ا/ت از آکانه استفاده میکنم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیر کرده بودی و با سرعت به سمت کلاس میرفتی که داخل راهرو به یک پسر که همه جای بدنش باندپیچی شده بود برخورد کردی پسر با اخم داشت نگاه میکرد ولی حرفی نمیزد.
با سرعت معذرت خواهی کردی و به کلاست رفتی و سرجات نشستی. مارلی اومد پیشت
مارلی:جنابعالی چرا دوباره دیر کرده؟
آکانه:دوباره خواب موندم
بعد همون پسره که بهش برخورد کرده بودی اومد داخل کلاس و پشت سرت نشست تعجب کردی و به دوستت نگاه کردی
آکانه:این دیگه کیه؟
مارلی:این پسر اوسامو دازای هستش امروز اومده و قراره امسال اینجا باشه
آکانه:چی؟جانم؟اوسامو دازای؟مدیر اجرایی مافیای بندر؟!
مارلی:میشه ساکت باشی الان همه میفهمن ما عضو مافیای بندریم
یهو دازای میاد بین شما دوتا و کنارتون می ایسته
دازای:پس شما دوتا بانوی جوان عضو مافیای بندر هستید موهبت هاتون چیه؟
مارلی با یه لبخند مغرورانه گفت:من میتونم آتیش رو کنترل کنم
آکانه: من هم میتونم با دست زدن به هر کسی زندگی نامه اش رو بفهمم و هر اطلاعاتی که بخوام رو بدست بیاورم
دازای:موهبت های خوبی دارید، اوه راستی تو همون دختره نیستی که چند دقیقه پیش باهام برخورد کرد؟
آکانه با کمی خجالت گفت:آره،آره خودم هستم
مارلی:معمولا زیاد دیر میکنه
آکانه:حالا لازم نیست همه چیز رو بگی
مارلی:فکر کنم این شما بودید که امروز دیر کرد نه من!
دازای:ببخشید وسط حرفتون میپرم ولی الان وقت دعوا نیست
هردوتون اول به دازای بعد به يکديگر نگاه کردید مارلی با اخم بهت نگاه میکنه و چشماشو جوری حرکت میده که بفهمی "به دازای نزدیک نشو اون مال منه" دیگه نتونستی خشمت رو کنترل کنی و مارلی رو هول میدی که خیلی بد میوفته زمین بعد از اینکه این کار رو کردی از کلاس خارج میشی که عصبانیت مارلی چند برابر میشه و دازای بدبخت که اون وسط گیج شده میاد دنبالت
دازای:آکانه وایسا،بیا برگردیم کلاس الام معلم میاد
آکانه:آه،باشه
بعد دوتایی به سمت کلاس میروید
دازای:چرا مارلی اینجوری کرد؟
آکانه:خب اون فکر میکنه من ازت خوشم میاد یه جورایی دوست داره
دازای:اون فکر میکنه من قراره دوستش داشته باشم؟متاسفانه از این خبرا نیست من یکی دیگه رو دوست دارم
حرفی نمیزنی و ساکت میمونی، دازای دستش رو لای موهات می‌بره و آروم موهات رو میبوسه. کمی قرمز میشی
دازای:من شما رو دوست دارم بانوی من
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
واکنشت چیه؟ تو کامنتا بنویس
دیدگاه ها (۱۳)

موضوع:وقتی موهاشون رو رنگ میکنیکارکترا:باجی _ سانزو (بونتن)~...

موضوع:اگه نزاری ببوسنتکارکترا:گوجو_سوکونا ~~~~~~~~~~~~~~~~~~...

سه پارتی هانماپارت دو_______________________________________...

سه پارتی هانماپارت یک_______________________________________...

اسم :: اکانهسن :: ۱۷سن سائه :: ۱۷هر دو دبیرستانی هستین.—————...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط