سه پارتی هانما
سه پارتی هانما
پارت دو
________________________________________________________________
هانما:دِ بگو چرا اینکار رو کردی لعنتی؟
یه دفه بلند داد زدی:انقدر سره من داد نزنن....وقتی برای هیچکس مهم نیستم چه معنی داره زنده بمونم!
هانما که هم تعجب کرده و هم سعی داشت عصبانیتش رو پنهان کنه گفت:کدوم خری همچین حرفی بهت گفته؟
دوباره داد زدی:اگه مهم بودم همیشه پیش اون کیساکی عوضی(گومناسای)نبودی اگه مهم بودم تمام وقتتو صرف کارات نمیکردی تو و یونا تنها دارایی های منین ولی من ذرهای براتون مهم نی.....
ولی با آغوش هانما حرفت نصفه موند هانما در گوشت غزید:اگه یه بار دیگه همچین کاری کنی خودم میام میکشمت فهمیدی؟
هانما ازت جدا شد و اشکات رو پاک کرد و لباشو روی لبات گذاشت و شروع کرد خشن بوسیدن،میمکید و گاز میگرفت و اصلا به ناله هات که توی دهنش خفه میشد اهمیت نمیداد بعد از چند مک عمیق ازت جدا شد و با رضایت به لبای کبود شدهات نگاه کرد
لبخند زد و دستت را گرفت و گفت:دفعه بعدی اینقدر آروم نیستم ها البته امیدوارم دفعه بعدی وجود نداشته باشه
سرتو انداختی پایین و چیزی نگفتی هانما چونه ات رو بالا داد و گفت:این سکوتتو میزارم پایه رضایتت
و دوباره شروع کرد به بوسیدن و مارک گذاشتن روی گردن و ترقوه هات و.....
________________________________________________________________
🔞پارت بعد به درخواست یکی هنتایی است پس اگه جنبه نداری نخون و گذارش هم نده🔞
پارت دو
________________________________________________________________
هانما:دِ بگو چرا اینکار رو کردی لعنتی؟
یه دفه بلند داد زدی:انقدر سره من داد نزنن....وقتی برای هیچکس مهم نیستم چه معنی داره زنده بمونم!
هانما که هم تعجب کرده و هم سعی داشت عصبانیتش رو پنهان کنه گفت:کدوم خری همچین حرفی بهت گفته؟
دوباره داد زدی:اگه مهم بودم همیشه پیش اون کیساکی عوضی(گومناسای)نبودی اگه مهم بودم تمام وقتتو صرف کارات نمیکردی تو و یونا تنها دارایی های منین ولی من ذرهای براتون مهم نی.....
ولی با آغوش هانما حرفت نصفه موند هانما در گوشت غزید:اگه یه بار دیگه همچین کاری کنی خودم میام میکشمت فهمیدی؟
هانما ازت جدا شد و اشکات رو پاک کرد و لباشو روی لبات گذاشت و شروع کرد خشن بوسیدن،میمکید و گاز میگرفت و اصلا به ناله هات که توی دهنش خفه میشد اهمیت نمیداد بعد از چند مک عمیق ازت جدا شد و با رضایت به لبای کبود شدهات نگاه کرد
لبخند زد و دستت را گرفت و گفت:دفعه بعدی اینقدر آروم نیستم ها البته امیدوارم دفعه بعدی وجود نداشته باشه
سرتو انداختی پایین و چیزی نگفتی هانما چونه ات رو بالا داد و گفت:این سکوتتو میزارم پایه رضایتت
و دوباره شروع کرد به بوسیدن و مارک گذاشتن روی گردن و ترقوه هات و.....
________________________________________________________________
🔞پارت بعد به درخواست یکی هنتایی است پس اگه جنبه نداری نخون و گذارش هم نده🔞
- ۷.۶k
- ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط