بعداز انجام کارهای لازم با اون دختره رفتیم تو ماشین نشستی
بعداز انجام کارهای لازم با اون دختره رفتیم تو ماشین نشستیم...
ماشین به سمت خونه حرکت کرد...
یونگی: - ا.ت: +
-خب خب خانم کوچولو بگو بینم اسمت چیه؟
ا.ت ویو
ازم پرسید اسمم چیه ولی بهم گفت کوجولووو دلم میخواد یعنی بگیرم موهاشو بکشم ولی چقد جذابه هااا
سرمو نزدیک صورتش کردم و باهاش چشم تو چشم شدم و لب زدم
+خب خب اقای بزرگ اول من کوچولو نیستم! دوم اسمم ا.ت هست کیم ا.ت
-عاحا..(اونم بهم نزدیک تر شد) اسم من یونگیه..مین یونگی پس فامیلیم مینه پس توهم باید فامیلیت مین باشه به هیچ عنوان دیگه به کسی نمیگی فامیلیت کیمه.!
صورتامون چهار سانت بیشتر فاصله نداشت بهم زل زده بودیم که ماشین یهو ترمز کرد و این مساوی بود...با برخورد لبامون بهم🗿
ماشین ون بود و فقط منو اون توی اون قسمت ماشین بودیم شانس نی شاشههه
توی همون دوثانیه که لبامون بهم برخورد کرد تا خواستم ازش دور شم دستشو گذاشت پشت سرم و شروع کرد به بوسیدنم🗿💔
با مشت هایی شبیه مشت جوجه بود/= به سینش میزدم که ولم کنه...
ولی زور اون کجا زور من کجا🗿
ماشین وایساد و یجورایی راننده فرشته نجاتم بود!
ازم جدا شد و نگاهشو ازم گرفت احساس کردم خجالت میکشه/=
اوخیی چه کیوت شدهه دستشو گرفتم باهاش پیاده شدم اونجا یه عمارت بزرگ بود واوو خیلی مجلل و شیک بود
+واوو چقد خشکله
-نه بیشتر از تو لیدی!
+زل زدم بهش...نگا نگا لاس نزن پدر گوربه 🗿
-خنده..پدر گوربه؟
+حیحیح
-اوک قبول توهم دیه پدرت گربس!
+پدرم تویی دیه نه؟
-یس بیب
+عاحا صحیح بعد کدوم پدری دخترشو میبوسه؟!
-تو دیگه بیبی گرلمی و منم ددیت!
+عه؟ نه باوا دیه چی؟
-دیه هیچی
«میدونم اصن جالب نی🗿💔»
«ولی..یااا تازه دومین فیکمه🗿💔»
ماشین به سمت خونه حرکت کرد...
یونگی: - ا.ت: +
-خب خب خانم کوچولو بگو بینم اسمت چیه؟
ا.ت ویو
ازم پرسید اسمم چیه ولی بهم گفت کوجولووو دلم میخواد یعنی بگیرم موهاشو بکشم ولی چقد جذابه هااا
سرمو نزدیک صورتش کردم و باهاش چشم تو چشم شدم و لب زدم
+خب خب اقای بزرگ اول من کوچولو نیستم! دوم اسمم ا.ت هست کیم ا.ت
-عاحا..(اونم بهم نزدیک تر شد) اسم من یونگیه..مین یونگی پس فامیلیم مینه پس توهم باید فامیلیت مین باشه به هیچ عنوان دیگه به کسی نمیگی فامیلیت کیمه.!
صورتامون چهار سانت بیشتر فاصله نداشت بهم زل زده بودیم که ماشین یهو ترمز کرد و این مساوی بود...با برخورد لبامون بهم🗿
ماشین ون بود و فقط منو اون توی اون قسمت ماشین بودیم شانس نی شاشههه
توی همون دوثانیه که لبامون بهم برخورد کرد تا خواستم ازش دور شم دستشو گذاشت پشت سرم و شروع کرد به بوسیدنم🗿💔
با مشت هایی شبیه مشت جوجه بود/= به سینش میزدم که ولم کنه...
ولی زور اون کجا زور من کجا🗿
ماشین وایساد و یجورایی راننده فرشته نجاتم بود!
ازم جدا شد و نگاهشو ازم گرفت احساس کردم خجالت میکشه/=
اوخیی چه کیوت شدهه دستشو گرفتم باهاش پیاده شدم اونجا یه عمارت بزرگ بود واوو خیلی مجلل و شیک بود
+واوو چقد خشکله
-نه بیشتر از تو لیدی!
+زل زدم بهش...نگا نگا لاس نزن پدر گوربه 🗿
-خنده..پدر گوربه؟
+حیحیح
-اوک قبول توهم دیه پدرت گربس!
+پدرم تویی دیه نه؟
-یس بیب
+عاحا صحیح بعد کدوم پدری دخترشو میبوسه؟!
-تو دیگه بیبی گرلمی و منم ددیت!
+عه؟ نه باوا دیه چی؟
-دیه هیچی
«میدونم اصن جالب نی🗿💔»
«ولی..یااا تازه دومین فیکمه🗿💔»
۵.۱k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.