همبازی من

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت پنجم 🖇🖤

چند تا نفس عمیق کشیدم و گفتم:ممنون که بهم مرخصی دادین
و با قدم های بلند از مغازه خارج شدم و سمت جیهوپ رفتم
_تو چرا به صاحب مغازه ام گفتی من دوست پسر هانولم
جیهوپ:پس اسمت هانوله
با کف دستم زدم به دهنم و زیر لب گفتم:خدایا چرا از دهنم پرید بیرون
جیهوپ:خب سوار ماشین شو بریم
با لجبازی گفتم:من نمیام
جیهوپ:هاننوولل چته
_هیچی نیس فقط بدون نمیام
و اومدم برم که یهو دستم کشیده شد و افتادم بغل جیهوپ
که چشمام خورد به چشمش همین جور محو بودیم که با بوق ماشین هر دوتا تا ده متر بالا پرسیدیم و به خودمون اومدیم حالا من گوجه فرنگی
جیهوپ:میای بریم یا نه
_بریم
رفتم سمت ماشینش دستمو گذاشتم رو دستگیره در هر کاری میکردم باز نمیشد برگشتم به جیهوپ گفتم:این چرا باز نمیشههههه
جیهوپ اومد سمت من که دستگیره رو گرفت و در ماشین رو داد بالا یه لحظه هنگ کردم چی بود چی شد
یه لبخند ضایع زدم و نشستم تو ماشین
جیهوپ خندش گرفته بود و درو بست
خدا بده به ما همچنین شانس چه ماشین گوهی بود
خدایاااا
تو راه بودیم که گوشیم زنگ خورد
گوشیمو برداشتم که با دیدن اسم طرف اخمام تو هم رفت و گوشی رو خاموش کردم
چند بار زنگ خورد ولی جواب ندادم
جیهوپ:جواب بده طرف خودشو کشت
_به درک
جیهوپ:من جواب بدم
_نه نمیخواد
جیهوپ شونه ای بالا انداخت:اوکی
بعد چند بار زنگ زدن مجبور شدم جواب بدم
با لحن خیلی سرد گفتم:بله
جونگ کی:چرا جواب منو نمیدی
_شما رو سننه
جونگ کی:دختر عوضی میگم چرا جواب نمیدی
_دلیل نمی‌بینم جوابتو بدم
جونگ کی:چرا دلیل میبینی در حالی که من شوهر ایندتم
_اره تو راست میگی ولی تو خوابم ببینی که زنت بشم عوضی
و گوشی رو زرت تو روش قطع کردم و ساکت نشستم
که صدای جیهوپ بلند شد و گفت:میخوای ازدواج کنی
_نه
جیهوپ:پس طرف کس بود
_مزاحم
جیهوپ:چقدر بدم میاد یک کلمه جواب منو میدی
برگشتم سمت جیهوپ و گفتم:تو کی هستی و چه نسبتی با من داری که هی تکلیف و تعیین میکنی
جیهوپ ماشین رو کنار نگه داشت و برگشت گفت :من دوست پسرتم از این به بعد
_نه تو دوست پسرم نیستی تو هیچکسی نیستی
جیهوپ:هانول نرو رو مخم
_برم رو مخت مثلاً میخوای چیکار کنی
جیهوپ:الان نشونت میدم
با کاری که جیهوپ کرد یه لحظه مخم هنگ کرد

،🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇

خماری بهتون خوش بگذره 😂
راستی اون تصویر دومی عکس جونگ کی هستش نمیدونم چرا اینقدر شکموئه
دیدگاه ها (۱۵)

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت ششم🖇🖤لبشو گذاشته بود رو لبم و ...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت هفتم 🖇🖤از ماشین پیاده شدیم و ب...

🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت چهارم🖇🖤صبح دوباره با صدای جیغ جیغ خانم ک...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت سه🖇🖤یه نفر وارد فروشگاه شد برا...

خودم پسرم گذاشتم تو قبردستم خورد به سینه اش که پر لخته بودخو...

#رئیس پدرم#PART_10به صورتش نگاه کردم با حرص گفتمته.خیابونی خ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط