₽=¹⁸
رسیدم خونه و رفتم تو و پشت پنجره واستادم تا ببینم نیونا کی میاد....پنج دقیقه گذشت که دیدم یک ماشین اومد دم در و یه پسرو یه دختر ازش اومدن بیرون کمی نگاه کردم که فهمیدم اون دختره نیوناست از چشام آتیش میبارید تو دلم انقدر نیونا رو فحش دادم و قسم خوردم پاشو بزاره تو خونه تیکه تیکش میکنم
ویو نیونا
رسیدیم.....پیاده شدم دایانم همراهم پیاده شد
نیونا:ممنونم
دایان:خواهش عزیزم ازاین به بعد خودم میرسونمت
نیونا:خیله خب دیگه پررو نشو
دایان:متاسفم ولی من پرروعم
نیونا:خب دیگه من میرم...داشتم میرفتم که دستمو گرفت کشید سمت خودشو لپمو بوسید
چشام گرد شد از تعجب
دایان:حالا خدافظ و سریع سوار ماشینم شدمو رفتم
نیونا:پسره اوسکل فکر کرده کیه کثافت اگه مجبور نبودم باهاش خوب باشم یکی میزدم تو گوشش
رفتم سمت عمارت قبل ازین که کاری کنم در عمارت باز شدو کشیده شدم تو خونه بابا دستمو خیلی سفت گرفته بودو میبرد سمت اتاق وقتی رسیدیم
با چیزی که تو اتاق دیدم وحشت کردم...
#وانشات
#فیلم
#ایمجین
#فیکشن
#بی_تی_اس
ویو نیونا
رسیدیم.....پیاده شدم دایانم همراهم پیاده شد
نیونا:ممنونم
دایان:خواهش عزیزم ازاین به بعد خودم میرسونمت
نیونا:خیله خب دیگه پررو نشو
دایان:متاسفم ولی من پرروعم
نیونا:خب دیگه من میرم...داشتم میرفتم که دستمو گرفت کشید سمت خودشو لپمو بوسید
چشام گرد شد از تعجب
دایان:حالا خدافظ و سریع سوار ماشینم شدمو رفتم
نیونا:پسره اوسکل فکر کرده کیه کثافت اگه مجبور نبودم باهاش خوب باشم یکی میزدم تو گوشش
رفتم سمت عمارت قبل ازین که کاری کنم در عمارت باز شدو کشیده شدم تو خونه بابا دستمو خیلی سفت گرفته بودو میبرد سمت اتاق وقتی رسیدیم
با چیزی که تو اتاق دیدم وحشت کردم...
#وانشات
#فیلم
#ایمجین
#فیکشن
#بی_تی_اس
۹۳.۵k
۲۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.