مامان بد
مامان بد ...؟
پارت ۲
ا.ت: ببخشید تهیونگ ولی به منم حق بده ... من نمتونم کارمو به خاطر خانوادهام ول کنم که(آروم) _ سرم رو انداختم پایین
ته: منظورت چیه ا.ت (بلند) یعنی کارتون به خانوادهات ترجیح میدی؟(بلند)
ا.ت: نه منظورم اینه ک...
ته: من به درک ا.ت ... یوری چی؟ اون فقط یک سالشه ... تو این سن بیشتر هرکسی به تو نیاز داره(عصبی) من نمیدونم چرا داری اینجوری میکن...
ا.ت: بس کن تهیونگ(داد) مگه من باید تمام وقت خودم رو صرف یوری کنم؟ خودم هم کار دارم ... درسته تو این چند وقت اونقدری که باید پیشش نبودم ... ولی خودم هم کار دارم ... به جز دوست داشتنِ کارم دارم برای رفاه اون هم کار می...
ته: دهنتو ببند ا.ت ... اگه بهخاطر رفاه اونه من رفاهش رو فرهام میکنم ولی تو باید پیشش باشی(داد)
ا.ت: آره ... تقصیر منه ... من نباید دیز میومدم ... ببخشید _ صدای گریهی یوری بند شد . تهیونگ رفت سمت اتاق یوری و بغلش کرد ... رفتم سمتش: بدش به من
ته: نیازی نی...
ا.ت: گفتم بدش به من(بلند) _ یوری رو داد به من
ا.ت: برو بیرون ... میخوابونمش میاد بیرون
ته: باشه _ از اتاق رفت بیرون ... به یوری نگاه کردم: ببخشید مامانی ... تو بهخاطر من داری اذیت میشی _ آروم شد گذاشتمش توی گهوارهاش و رفتم بیرون ... میدونستم تهیونگ تو اتاقه از پله ها رفتم پایین و روی مبل دراز کشیدم
ته: پاشو بیا تو اتاق
ا.ت: جام خوبه
پارت ۲
ا.ت: ببخشید تهیونگ ولی به منم حق بده ... من نمتونم کارمو به خاطر خانوادهام ول کنم که(آروم) _ سرم رو انداختم پایین
ته: منظورت چیه ا.ت (بلند) یعنی کارتون به خانوادهات ترجیح میدی؟(بلند)
ا.ت: نه منظورم اینه ک...
ته: من به درک ا.ت ... یوری چی؟ اون فقط یک سالشه ... تو این سن بیشتر هرکسی به تو نیاز داره(عصبی) من نمیدونم چرا داری اینجوری میکن...
ا.ت: بس کن تهیونگ(داد) مگه من باید تمام وقت خودم رو صرف یوری کنم؟ خودم هم کار دارم ... درسته تو این چند وقت اونقدری که باید پیشش نبودم ... ولی خودم هم کار دارم ... به جز دوست داشتنِ کارم دارم برای رفاه اون هم کار می...
ته: دهنتو ببند ا.ت ... اگه بهخاطر رفاه اونه من رفاهش رو فرهام میکنم ولی تو باید پیشش باشی(داد)
ا.ت: آره ... تقصیر منه ... من نباید دیز میومدم ... ببخشید _ صدای گریهی یوری بند شد . تهیونگ رفت سمت اتاق یوری و بغلش کرد ... رفتم سمتش: بدش به من
ته: نیازی نی...
ا.ت: گفتم بدش به من(بلند) _ یوری رو داد به من
ا.ت: برو بیرون ... میخوابونمش میاد بیرون
ته: باشه _ از اتاق رفت بیرون ... به یوری نگاه کردم: ببخشید مامانی ... تو بهخاطر من داری اذیت میشی _ آروم شد گذاشتمش توی گهوارهاش و رفتم بیرون ... میدونستم تهیونگ تو اتاقه از پله ها رفتم پایین و روی مبل دراز کشیدم
ته: پاشو بیا تو اتاق
ا.ت: جام خوبه
- ۴.۶k
- ۲۵ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط