مامان بد

مامان بد ...؟
پارت ۴

ا.ت: البته اونم راست میگه ... منباید پیش یوری بمونم ... ولی کارم رو خیلی دوست دارم
شو: یوری از خواشه مامانش خانوم دکتر باشه ... تهیونگ که کترس راحت تره توعه باید اونو بیاره کمپانی
ا.ت: اگه عمل نداشتم با خودم میبردمش ولی تقریبا هرروز عمل دارم
شو: ولش کن بعدا درموردش حرف می‌زنیم ... الان واقعا گشنمه
ا.ت: باشه برو الان غذارو میکشیم
شو: باشه میرم پیش یوری
ا.ت: باشه _ با کمک آجوما میز غذا رو چیدم: بچه‌ها شما حاضره
ز.شو: خب میگفتی بیایم کمکت ا.ت
ا.ت: نه چیزی نبود بیشترشو آجوما آورد _ رعتم یوری رو از تخیونگ گرفتم
شو: خودت چی؟ شام خوردی؟
ا.ت: میرم یوری رو بخابونم
شو: بعدش میای پایین؟
ا.ت: نه گرسنه نیستم _ به تهیونگ و یونگی نگاه کردم و لبخند زدم _ رفتم بالا تو اتاق یوری: خیلی خب ... دختر خانوم من گرسنه‌اس؟ الان بهت غذا میدم ................. در اتاق باز شد و تهیونگ اومد تو
دیدگاه ها (۰)

مامان بد؟پارت ۵ته: بیا پایین یه چیزی بخورا.ت: گرسنه نیستم دا...

https://wisgoon.com/chocolate-7اینو فالوش کنید بچه‌ها دوستمه...

مامان بد ...؟پارت ۳ته: کیم ا.ت بهت گفته‌بودم حتی اگه یه روز ...

مامان بد ...؟پارت ۲ا.ت: ببخشید تهیونگ ولی به منم حق بده ......

پارت ۱۳ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۱ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط