چشمای قشنگ تو
#part85
چشکای قشنگ تو✨
دیانا:هوففف چقدر ترافیکه!
ارسلان:اره
دیانا:تقصیر توعه
ارسلان:ب من چههه
دیانا:تو سوئیچ جا گذاشتی
ارسلان:تو خوابیدی
دیانا:چه ربطی داشت
ارسلان:ربط اصلیش همینه
دیانا:هاع؟
ارسلان:خودمم نفهمیدم چی گفتم
دیانا:خوددرگیری داری؟
ارسلان:نخیررر
دیانا:وای بسه
ارسلان:تو شروع کردی
دیانا:نخیررر
ارسلان:بسههه
دیانا:خواستم چیزی بگم که گوشیم زنگ خورد!
دیانا:جانم پانیذ؟
پانیذ:کجا موندید پس
دیانا:هوف ترافیکههه
پانیذ:هی باشه ما منتطریم
دیانا:ببخشیدا
پانیذ:اشکال ندارع اگه کاری نداری من برم
دیانا:نه خداحافظ
ارسلان:چی گفت
دیانا:گفت منتظر میمونیم
ارسلان:عا
دیانا:سرم درد گرفتتت
ارسلان:منم
دیانا:ممد با تو راجب امشب حرفی نزد؟
ارسلان:چ..را وا.. سه ی چی؟
دیانا:هیچی آخه مهشاد و محرابو نگفت
ارسلان:شاید با ما کار دارن!
دیانا:چه کاری؟
ارسلان:ن.. می.. دون.. م با تو حرف زدن
دیانا:باشه چرا هول میشی؟😂
ارسلان:هیچی
داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو پرت شدم رو به جلو سرم رفت تو شیشه
دیانا:اییییییییییی
ارسلان:واییی حالت خوبه؟
دیانا:ای سرم
ارسلان پیاده شد
دبانا:ارسلان دعوا نکنییی
ارسلان:تو بشین
دیانا:برگشتم پشت نگاه کردم مرده و ارسلان شروع کردن به بحث کردن صداشون تا اونور خیابونم میرفت
ارسلان یقه مرد رو گرفت
پیاده شدم و رفتم سمت شون
دیانا:ارسلان ول کنننن
صدای بوق ماشینا رو اعصابم بود
دیانا:ارسلاااان با توممممم دیرمون میشه
مرده:خانم شما زنگ بزن گلیس ببینم کی مقصره!
ارسلان:من مقصرم یا تو که زدی به ماشین؟(داد)
دیانا:وای بیا بریم
ارسلان:زنگ بزن پلیس(داد)
دیانا:حالم خوب نیست ارسلان بیا بریم
ارسلان:چرا چیشده؟
دیانا:حالم داره بهم میخوره
ارسلان:برو سوار شد بدو
مرده:تو که میخواستی زنگ بزنی پلیس
ارسلان:حیف باشه وگرنه حسابتو میرسیدم
مرده:وایسا تااا....
ارسلان:چی شدی حالت خوبه؟
دیانا:از بوی دود حالم بهم میخوره
ارسلان:بریم دکتر؟
دیانا:نه اگه میشه برو خونه
ارسلان:باشه
ارسلان:الو سلام داداش
ممد:سلام کجایین خیلی وقته منتطریم
ارسلان:ببخشید دیانا حالش خوب نیست ما نمیتونیم امشب بیایم
ممد:چی شدع؟
ارسلان:تو ترافیک موندیم حالش بد شد
ممد:باشه داداش خداحافظ
ارسلان:خداحافظ
#ارسلان
اینم از شانس من!!
چشکای قشنگ تو✨
دیانا:هوففف چقدر ترافیکه!
ارسلان:اره
دیانا:تقصیر توعه
ارسلان:ب من چههه
دیانا:تو سوئیچ جا گذاشتی
ارسلان:تو خوابیدی
دیانا:چه ربطی داشت
ارسلان:ربط اصلیش همینه
دیانا:هاع؟
ارسلان:خودمم نفهمیدم چی گفتم
دیانا:خوددرگیری داری؟
ارسلان:نخیررر
دیانا:وای بسه
ارسلان:تو شروع کردی
دیانا:نخیررر
ارسلان:بسههه
دیانا:خواستم چیزی بگم که گوشیم زنگ خورد!
دیانا:جانم پانیذ؟
پانیذ:کجا موندید پس
دیانا:هوف ترافیکههه
پانیذ:هی باشه ما منتطریم
دیانا:ببخشیدا
پانیذ:اشکال ندارع اگه کاری نداری من برم
دیانا:نه خداحافظ
ارسلان:چی گفت
دیانا:گفت منتظر میمونیم
ارسلان:عا
دیانا:سرم درد گرفتتت
ارسلان:منم
دیانا:ممد با تو راجب امشب حرفی نزد؟
ارسلان:چ..را وا.. سه ی چی؟
دیانا:هیچی آخه مهشاد و محرابو نگفت
ارسلان:شاید با ما کار دارن!
دیانا:چه کاری؟
ارسلان:ن.. می.. دون.. م با تو حرف زدن
دیانا:باشه چرا هول میشی؟😂
ارسلان:هیچی
داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو پرت شدم رو به جلو سرم رفت تو شیشه
دیانا:اییییییییییی
ارسلان:واییی حالت خوبه؟
دیانا:ای سرم
ارسلان پیاده شد
دبانا:ارسلان دعوا نکنییی
ارسلان:تو بشین
دیانا:برگشتم پشت نگاه کردم مرده و ارسلان شروع کردن به بحث کردن صداشون تا اونور خیابونم میرفت
ارسلان یقه مرد رو گرفت
پیاده شدم و رفتم سمت شون
دیانا:ارسلان ول کنننن
صدای بوق ماشینا رو اعصابم بود
دیانا:ارسلاااان با توممممم دیرمون میشه
مرده:خانم شما زنگ بزن گلیس ببینم کی مقصره!
ارسلان:من مقصرم یا تو که زدی به ماشین؟(داد)
دیانا:وای بیا بریم
ارسلان:زنگ بزن پلیس(داد)
دیانا:حالم خوب نیست ارسلان بیا بریم
ارسلان:چرا چیشده؟
دیانا:حالم داره بهم میخوره
ارسلان:برو سوار شد بدو
مرده:تو که میخواستی زنگ بزنی پلیس
ارسلان:حیف باشه وگرنه حسابتو میرسیدم
مرده:وایسا تااا....
ارسلان:چی شدی حالت خوبه؟
دیانا:از بوی دود حالم بهم میخوره
ارسلان:بریم دکتر؟
دیانا:نه اگه میشه برو خونه
ارسلان:باشه
ارسلان:الو سلام داداش
ممد:سلام کجایین خیلی وقته منتطریم
ارسلان:ببخشید دیانا حالش خوب نیست ما نمیتونیم امشب بیایم
ممد:چی شدع؟
ارسلان:تو ترافیک موندیم حالش بد شد
ممد:باشه داداش خداحافظ
ارسلان:خداحافظ
#ارسلان
اینم از شانس من!!
۲.۳k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.