بگذار فکر کنم

بگذار فکر کنم
بزرگ ترین برج زمینم
که برای دیدن کوهستان بلند شده

بگذار فکر کنم
دریا شده ام
که کابوس نهنگ ها را
شست و شو دهم

برای جهانی که
غیر از خودت کسی را ندارد
چه فرقی می کند
دانه ای کبریت باشی
یا جنگلی وحشی؟

تو با دو خط موازی رفتی
که نه ریل بود
و نه جاده
تا بیمارستان به آن
برانکارد گفتیم
بعد اسمش تابوت شد

حالا نه از شمعدان و نه آینه
از شاخه نبات
کاری برنمی آید
هر چه نقل بپاشند
هر چه قند بسابند
خطوط رفته
تو را پس نمی دهند

مگر می شود
جای تو را پر کرد
با تخته سنگی که بوی گلاب می دهد؟

با پرنده ای
که از تاریخ طلوع
تاریخ غروب
دانه می چیند؟

با دخترانی
که روی قبرها
لی لی می روند

با این همه... برای جهانی که حافظه اش را از دست داده
چه فرقی می کند
رودخانه ای سر به زیر باشی
یا اقیانوسی بی رحمی
دیدگاه ها (۲)

خیابان های #ولیعصر تبعیض را ورق می زند زیر #کفش های پاره ی #...

انسان هر چه سیاه روز تر باشد،یا قومی هر قدر بینوا ترو زیر پا...

غمگینم شبیه زنیڪه تنِ لخت افسونگرشطلسم خواب شوهر را نمی شڪند...

سارا رفتتااز دریچۀ نیمه ماندگارِ خاطراتچشم به قائم تنهایی ها...

عجیب نیست که هر یک از ما در ذهن دیگران با هزار چهره ی متفاوت...

اصلا ربط دادن همه چیز به "" نژاد پرستی "" !!!خودش یه خواست ج...

باید بدهکاریم بهت رو صاف می کردم و مثل یک ژاپنی وظیفه شناس د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط