زیاد سخت گرفته ایم

زیاد سخت گرفته ایم !
زندگی چیزی به جز گرفتنِ یک استکان چای لب سوز از دستان مهربان مادر بود ؟ که بنوشی و نفس آرامی بکشی و غرق شوی میان گل‌ های سرخِ پیرهنش ؟
یا کنار پنجره‌ ی چوبی بنشینی و انتظار بکشی برای آمدنِ بابا ؟ برای شنیدنِ صدایِ امنِ پاهایش ؟ که به دستان مردانه اش خیره شوی و دنبال دلخوشی های کوچکی برای ذوق کردن و بالا و پایین پریدن بگردی ؟

زندگی مگر چیزی به جز تماشای گلدان‌ های سفالیِ کنارِ باغچه بود ؟! یا که استشمام عطر کاهگل و یاسی که دیوارهای آجریِ حیاط را بغل کرده بود ؟!

جز این که شب ها در نهایت سکوت و تاریکی ، از رادیویِ قدیمی ، قصه های شب گوش کنی یا که روی پاهای مامان بخوابی و گوش جان بسپاری به قصه ی گوهرِ شب‌چراغ و دیوهای دو سر ؟! که عطر آرامش بپیچد در دالان باریکِ زندگی ات ؟
که دور از چشمِ بابا، جیب هایش را بگردی و دنبال آبنبات‌ های کوچک و رنگی باشی ؟!

زندگی جز شنیدن صدای آواز جغدها و جیرجیرک ها و لالایی شبانه ی قورباغه های کنار رودخانه بود ؟! جز اینکه در دل گرگ و میش صبح ، با صدای آوازِ خروس همسایه بیدار شوی و اولین منظره ی مقابل چشمانت بخار کتریِ روی چراغ باشد ؟! که ببینی و گوش کنی و ایمان داشته باشی که زندگی در کمال سادگی اما پر شور تر از همیشه ، ادامه دارد ؟

ما از زندگی چه می خواستیم که از دل این سادگی های اصیل و بی بازگشت ، به این پیچ و خم های ملال آور رسیده ایم ؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۱)

‌آدم یا باید عاشق باشد ،یا یک رفیقِ ناب داشته باشد .پاییز و ...

گفته بودی که چرا محو تماشای منی و آن چنان مات که یک دم مژه ب...

‌هر زندر سکوت خودمردی را پنهان کرده استگاهی که زندگی حواسش ن...

‌من از چشمانت گفتم آنها از شرم!من از دوست داشتنت گفتم آنها ا...

عاشقانه های شبنم بیاد بابامحمدم

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

★Halloween surprise......#جونگین #استری_کیدزدر حال اماده شدن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط