ازدواج اجباری

ازدواج اجباری

پارت 8

سانامی با عجله و خوشحالی لباساشو پوشید. و حرکت کرد سمت مدرسه. البته اینبار با ماشین.

سانامی :صدای آهنگ رو بلند کن.

∆چیزی شده خانم؟؟ امروز سر حالید!

سانامی :الان که نه ، ولی قراره بشه.

رسیدنــ .

سانامی بدو بدو رفت نشست رو صندلی. و منتظر جیمین شد.

پرش زمانی

نیم ساعت بعد

معلم سر کلاس بود و جیمین هنوز نیومده بود.

سانامی ویو:
واااااااا..... چرا نیومد؟
نه اون حتما میاد. ولی یکم دیر تر.

پرش زمانی

زنگ آخر

سانامی ویو :
حتما مث خرس خواب عاقا. 😒
مرده شور تو رو نشوره کثیف کثیف بری تو خاک....
دیدگاه ها (۱)

ازدواج اجباری پارت 9پرش زمانی فردا صبح سانامی تا صب گریه کرد...

بچه ها شما باید بگید دوست دارید ادامه شو بزارم یا نه پس لطفا...

ازدواج اجباری پارت 7سانامی چشماشو محکم بهم فشورد و دستاشو گر...

ازدواج اجباری پارت 6 سانامی حاضر شد هندزفری رو گذاشت تو گوشش...

سلام فیک جدید از من اگه من ادامه ندادم عسل خودش ادامه سلام م...

my month²پارت¹⁰

my month²پارت⁸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط